به گزارش شیعه آنلاین، این أیام همزمان است با سالروز ارتحال فقیه عالیقدر و مجاهد خستگی ناپذیر مبارزه با استعمار انگلستان، آیت الله العظمی آقای حاج سید عبدالحسین نجفی لاری. بر همین اساس سایت اندیشه قم در مطلبی تحت عنوان «میوهای از شجره طوبی» منتشر کرد و به زندگی این عالم ربانی پرداخت. متن کامل این مطلب به شرح ذیل است:
شب جمعه سوم ماه صفر 1264 ق. / 18 اسفند 1266 ش. خدای جهان آفرین سیّد عبدالله را فرزندی میبخشد که چون باقرالعلوم (علیه السلام) نگاهبان دین باشد و نسل امام کاظم (علیه السلام) را تداوم بخشد. پدر نام فرزند را «عبدالحسین» مینهد.
آقا سید عبدالله نسب از شاه رکن الدین دزفولی میبرد و در واقع از ساداتی است که در ایران نشو و نما کرده و دیگر بار آهنگ سفر به دیار یار نموده، تا در شهر نجف اشرف سکنی گزیند و خدای هستی بخش عبدالحسین را در این دیار به وی میبخشد.
چیزی نمیگذرد که سیّد عبدالحسین دوران نوباوگی را طی میکند و با راهنمایی پدر گام در راه تحصیل دانش مینهد و به علوم دینی رو میآورد تا رضای الهی را فراهم کند و با آگاهی از دین، وجودش را از نادانی رهانیده، برای احیای ارزشهای اسلامی در جامعه نهایت کوشش را مبذول دارد.
او برای اینکه عالمی دیندار و اسلام شناسی متبحّر گردد باید قرآن و سنت را به صورت کامل فرا گیرد و علم اخلاق و کلام و تفسیر را به همراه فقه و اصول آموزش بیند و توانایی درک دین الهی و استنباط احکام شرعی را بیابد. اگر او میخواهد فقیه باشد و عالم دینی گردد باید از هیچ یک از علوم اسلامی فروگذاری ننماید و با استفاده از اساتید حوزه نجف به هر یک از علوم دینی آشنایی یابد.
افق تجلّی بعد از اتمام دوره مقدماتی و سطح، سیّد میبایست در درسهای خارج فقه و اصول حوزه نجف حاضر شود. درسهایی که در آن، استاد علاوه بر نظریات پیشینیان، نظرات خود را مطرح نموده، به نقد و بررسی آراء گذشتگان میپردازد.
با پا نهادن به نردبان ترقی، افق تجلّی فرا روی عبدالحسین نمایان میگردد. وی گمشده خویش را در «آیه الله العظمی سیّد محمّد حسن شیرازی» مییابد.
میرزای شیرازی آیات الهی بر لب، فقه جعفری را به دلنوازی آهنگ آبشار در حوزه جاری ساخته است و درختان سبز آفرینش را که جز ستایش پروردگار به چیزی نمیاندیشند، آبیاری میکند. وی در اندک مدتی از هوش سرشار شاگردش آگاهی مییابد و وی را مورد تجلیل قرار میدهد.
سرانجام تلاش بیوقفه سید عبدالحسین او را به قوه استنباط احکام الهی مجهز مینماید و در 22 سالگی به درجه اجتهاد نائل میآید. آیه الله سید عبدالحسین موسوی با هجرت میرزای شیرازی از حوزه درس آیات دیگری هم استفاده مینماید.
نام فقهای بزرگی که پس از آشنایی با دانش و فضل شاگرد به وی اجازه اجتهاد میدهند. چنین است:
1. آیه الله شیخ محمد حسین کاظمی (متوفی 1308 ق).
2. آیه الله محمّد فاضل ایروانی (متوفی 1306 ق).
3. آیه الله شیخ لطف الله مازندرانی (متوفی 1311 ق).
4. آیه الله شیخ حسینقلی همدانی (متوفی 1311 ق).
در این میان، آیه الله همدانی از بزرگان فقهای ربّانی و عارفان و اصل و از پرچمداران توحید است که در نجف اشرف به تربیت شاگردان بسیاری توفیق یافته است.
آب حیات ستمی که خون آشامان
انگلیس به یاری رژیم قاجار در پیش گرفتهاند، زندگی مردم را به سیاهی کشانده و آب حیات را از آنان دریغ داشته است. مردم بسان چمن خشکیدهای در زیر پای چکمه پوشان
انگلیس توان حیات از کف داده و به زردی گراییدهاند. فروغ زندگی از جنوب ایران رخت بربسته و خون و آتش و عفریت مرگ همه جا را فرا گرفته است.
بزرگ مردان لارستان از این پیشامد نگران هستند. از این رو با گسیل هیأتی به عراق از زعیم عالیقدر شیعه، فقیه مجاهد و مبارزی را میخواهند که توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد. کسی که به دفع تجاوزات زورمداران پردازد و رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را در لارستان بر عهده گیرد.
«حاج سیدعلی لاری» معروف به «حاجی علی کبیر» از مجاهدان نامدار لارستان همراه این گروه اعزامی است. یافتن فردی ورزیده و تلاشگر و فقیه و سیاستمدار و مجاهد کار آسانی نیست. مردی که هم در مدارج علمی به اجتهاد نایل آمده باشد و هم در مقام عمل جز خدا را احدی پروا نداشته باشد و توان مدیریت جامعه اسلامی در او موج زند.
میرزای شیرازی به هیأت لارستان میفرماید: «در حال حاضر کسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باره تدبیری کنم و شخص برازندهای را برای شما اختیار نمایم».
هیأت برای زیارت مرقد مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ راهی نجف میشوند. در نجف اشرف با سید مرتضی کشمیری ملاقات مینمایند و سفره درد و رنج ستم را به آن بزرگ بازگو کرده، تقاضا میکنند تا با هجرت به لار رهبری آن دیار را بر عهده گیرد. سید با سابقه آشنایی که از آیه الله سیّد عبدالحسین لاری دارد، این مهم را شایسته وی میبیند و آنان را متوجه فقیه فرزانهای مینماید که در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالی به تربیت دانشجو مشغول است.
حضرت آیه الله سید عبدالحسین لاری در چهل و پنج سالگی است و یکی از بزرگترین اساتید حوزه علمیه نجف. از این رو وقتی هیأت لاری از ایشان دعوت به عمل میآوردند، او با توجه به مسؤولیتهای حوزوی، از قبول عزیمت به ایران خودداری میکند.
حاج سیّد علی کبیر با سابقه آشنایی که از مردان خداجوی و مجاهد دارد، از همان برخورد اوّل، خصایص رهبری را در وجود سید لاری مشاهده میکند و رهبری لارستان را سزاوار چنین شخصیتی میداند. وی شوریده سر، از نجف به سامرّا میرود و ماجرای نجف را با میرزای شیرازی در میان مینهد.
میرزای شیرازی رهبر امت اسلامی از منطقه حساس جنوب ایران و موقعیت استراتژیکی آن در مقابل استعمارگران آگاهی کامل دارد. همچنین از مجاهد مردانی که برای حفظ استقلال اقتصادی ایران در آن سرزمین تلاشهای پیگیر نمودهاند و در «تحریم تنباکو» ایفای نقش کردهاند؛ دانشمندان مجاهدی چون سید علی اکبر مجتهد فال اسیری که با دعوت مردم به جهاد عمومی، خواب راحت را از چشم دشمنان اسلام ربود و پس از چندی از سوی قاجار به بصره تبعید گردید.
اعزام دانشمندی دیگر به این منطقه، تداوم رهبری سیاسی شیعه را فراهم میآورد. میرزای شیرازی با ارسال نامهای سید لاری را از وقایع آشفته جنوب ایران با خبر میسازد و با استفاده از منصب ولایت فقیه بر ایشان فرض مینماید که به لارستان هجرت کند.
فرمان استاد و ولی فقیه برای دانشمند آگاهی چون سیّد لاری جوابی جز اطاعت نمیتواند داشته باشد. از همین رو تقاضای مردم لارستان را میپذیرد و آماده هجرت میگردد.
هجرت نزدیک است که گیاهان سبز دشت، لباس مرگ بر تن کنند. ابری باران زا باید تا حیات را بر جانشان فرو ریزد و هجرتی از شهر زندگی سرسبزی را به ارمغانشان آورد.
هجرت سید عبدالحسین لاری به ایران، فصل پاییز جنوب را فصل گل کرد. دیگر بار رویش سبزهها و شکوفه نیلوفرها آب و خاک جنوب ایران را آراست. نیلوفرهای آبی دریا را به مرزبانی نشستند و آنان که در خشکی بودند از فراز منارههای مساجد حرکات مشکوک دشمنان دین خدا را به دیدهبانی نشستند.
حضرت آیه الله سیّد عبدالحسین موسوی لاری در سال 1309 ق. نجف اشرف را ترک میکند و به لارستان میرود. میرزای شیرازی هنگام خروج سید لاری خطاب به حاج سید علی کبیر و هیأت همراهش میفرماید:
«با بردن آقا سید عبدالحسین به لارستان، نجف را به آنجا بردهای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی.»
هر چند اگر سید لاری در نجف بماند به بالاترین مدارج علمی خواهد رسید لیکن جهاد در راه خدا مسؤولیت سنگینی است که او میبایست به مثابه واجب شری به انجام رساند و مردم محروم جنوب را از ستم قاجار و استعمار
انگلیس رهایی بخشد.
نهضت فرهنگی
آیه الله لاری با آموزش علوم اسلامی در صدد نشر معارف قرآن در سرزمین پنهاور ایران است. آشنایی با دین، شناخت هر نوع مکتب غیر مذهبی را آسان میسازد و حدود الهی را مشخص مینماید. آگاهی مردم از دین و فرهنگ اسلامی، مصون کننده امت اسلامی از هر نوع بیماری است. سید لاری با تأسیس حوزه علمیه لار، فعالیتهای مرکز بزرگ جهان شیعه را ادامه میدهد و دانشمندان و فقهای گرانقدری را در آن حوزه تربیت مینماید. برخی از آنان عبارتند از: سید عبدالباقی موسوی شیرازی، سیّد عبدالمحمد موسوی لاری، سید محمدحسین مجتهد لاری، سیداحمد مجتهد فال اسیری، سیّد عبدالمحسن مهری، سید اسدالله اصفهانی، سید ابوالحسن لاری، سید محمد سیرجانی، سیّد محمدعلی شریعتمداری جهرمی، شیخ محمدحسین لاری و شیخ عبدالحمید مهاجری نوایجانی.
وی بسان دیگر علمای شیعه به اصل ولایت فقیه عقیدهمند است و جدایی دین از سیاست را از شعراهای استعماری میداند و فقیه جامع الشرایط را نماینده حضرت ولی عصر (عج) میشناسد که در دوران غیبت کبری نیابت عام دارد و وظیفهاش اجرای احکام اسلامی در جامعه است.
او نظامهای حاکم و دولتهای ستم پیشهای چون حکومت قاجار را دولت قانونی نمیداند و خود در صدد تشکیل حکومت است تا قوانین الهی را در جامعه اجرا کند. او میخواهد با تشکیل حکومت اسلامی به نظریههای فقه سیاسی اسلام وجود عینی بخشد و با اجرای عدل، مستضعفان جنوب را امیدی دوباره دهد ترغیب پیروان به آموزش نظامی و تشکیل گروههای مسلح در لار از جمله فعالیتهای او در این زمینه است. گروههایی که بعدها به «تفنگچیان سید لاری» و «چریکهای فارس و سید لاری» مشهور میشوند.
این سیّد مجاهد در تمامی مسائل فقهی علاوه بر جنبههای عبادی، به نقش اجتماعی و سیاسی آن توجه تام دارد و به موازات اعتقاد به ولایت فقیه، احیای امر به معروف و نهی از منکر و برپایی نماز جمعه را امری لازم میشمارد.
تهاجم فرهنگی دولت
انگلیس برای سلطه استعماری خود، عدهزیادی توجهی مبلّغ مسیحی را به ایران اعزام میدارد. کتب و نشریات بسیاری همراه این گروه است. آنان زیر پوشش دین مسیح برای ترویج فرهنگ مادی غرب آمدهاند تا جای پایی در منطقه جنوب ایران باز کنند و
انگلیس به راحتی نقاط مهم و حسّاس را تصرف کند.
آیه الله لاری با توجه عمیقی که به مسائل اجتماعی ایران اسلامی دارد، این عمل
انگلیس را ریشه یابی کرده فرمان اخراج مبلغان مسیحی را صادر مینماید. همچنین دستور میدهد تا کتاب گمراه کننده آنان جمعآوری شده، از بین برود.
این فرمان از طرف مجتهد مقتدر لار برای دولت بریتانیا گران میآید. چه با این کار قدرت روحانیت شیعه و نقش رهبری آنان در جامعه تأیید میشود و مردم خداجوی فارس که از طرف دولت مستبد قاجار و استعمار
انگلیس به تنگ آمدهاند، با نفوذ کلامی که از رهبر دینی خود میبینند، به سوی وی متمایل میگردند.
انگلیس برای از بین بردن فرمان سید و نقش چشمگیر آن، از دولت ایران میخواهد تا مجتهد لاری را در تنگنا قرار دهد و مؤاخذه نماید. دولت قاجار که به صورت دولت وابسته به کشورهای استعماری، ایران را اداره میکند «عین الملک» را مأمور رسیدگی به موضوع کرده، دستور میدهد تا با دریافت دو هزار تومان وجه کتب مصادره شده، سید لاری را از فعالیتهای سیاسی و فرهنگی باز دارد. این وجه در مقایسه با کل مالیات سالانه لارستان که چهار هزار و بیست تومان است، مبلغ زیادی است. عین الملک به لار میرود و با مشاهده نیروهای مصمم مجتهد لارستان و قاطعیت و سازش ناپذیری وی با عذر خواهی به تهران بر میگردد. با ناکامی عین الملک دیگر با قدرت مجتهد لاری و نظام پوشالی استبداد آشکار میشود و مردم لار بیش از پیش به رهبر خودگرایش پیدا میکنند.
آثار جاودانه حضرت آیه الله لاری علاوه بر جهاد در راه خدا و تطهیر جامعه از وجود دیوسیرتانی چون
انگلیس. با تألیف کتب ارزشمندی در علم فقه و کلام و فقه سیاسی و اصول و حدیث میراث، گرانبهایی برای آیندگان باقی گذاشت. حدود چهل اثر از ایشان شناخته شده است که در علوم اسلامی و شیوههای حکومتی و قانون گذاری نگاشته شده است بدین قرار است: معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، رساله در عقوبت حب دینا (عرفان السلمانی بحقائق الایمانی)، اکسیر السعاده فی اسرار الشهاده، استخاره نامه، آیات الظالمین، رساله و جیزه در کیفیت علم امام ـ علیه السلام ـ قانون در اتحاد دولت و ملت، قانون مشروطه مشروعه، هدایت الطالبین، تعلیقات المکاسب (در دو جلد)، کتاب الاصول، حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری (در دو جلد)، حاشیه بر شرح کبیر، حاشیه بر قوانین الاصول.
با توجه به زندگی سراسر مبارزه و جهاد آیه الله لاری و اشتغالاتی که ای بسا مانع فعالیت علمی و تحقیقی میگردد، تألیفات ارزنده ایشان در علوم مختلف حاکی از جهاد قلمی و استمرار حرکت فرهنگی است که ایشان از نجف اشرف با خود همراه داشتهاند.
تأسیس حوزه علمیه و پرورش شاگردان فاضل و دانشمندی چون آیه الله سیّد عبدالباقی موسوی شیرازی (متوفی 1354 ق.) که بعد از ایشان از مراجع تقلید محسوب میشود یکی دیگر از ثمراتی است که زندگی پر بار آیه الله لاری بر جای نهاد. وی در طی سی و سه سال اقامت در ایران بالغ بر پانصد نفر از طلاب و دانش پژوهان را با معارف اسلامی و علوم اهل بیت آشنا ساخت و با سلوک خود خاص و عام را به دین و قرآن فرا خواند. اخلاق وی درس زندگی شد و رادمردانی تربیت کرد که تا جهان باقی است بوی عطر افکارشان مشام آدمی را نوازش میدهد.
آیه الله دستغیب میفرمایند: روزی با پیرمردی از لار مصاحب شدم. فصل تابستان بود و شبها کوتاه. دیدم این مرد قبل از اذان صبح بیدار شد، وضو ساخت و به نماز ایستاد. وقتی از اهتمام ایشان به نماز شب پرسیدم جواب داد: آیه الله لاری ما را این گونه تربیت کرده است. میفرمود نباید نماز شب شما ترک شود.
وفاتروز جمعه چهارم شوال 1342 ق. (15 اردبیهشت 1303 هجری ش) است. آیه الله لاری از خانه خارج شده، رو به مصلّا مینهد تا نماز جمعه را چون دیگر ایام بپا دارد پس از اقامه نماز به سوی منزل بر میگردد. پس از چندی در جایش آرام میگیرد. رایحهای بهشتی شنیده میشود. سید پس از بیست و سه سال اقامت در لار، چهار سال در فیروز آباد و شش سال در جهرم، در میان مردم دلیر تنگستان و مجاهدان جنوب به دیار باقی میشتابد. هم اینک مرقد مطهر آن بزرگ مجاهد در شهر جهرم به مقبره «آقا» مشهور و زیارتگاه پیروان خاندان عصمت و طهارت و فرزندان جهاد و شهادت است.