loading...
Islamic News
iman بازدید : 29 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

در جستجوي خدا 

گروه هشت بهشت
به نام مهربانترین
In the name of the most compassionate
 
مردی باخود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن
He murmured:
oh God ...
speak to me
 
یه سمار شروع به خواندن کرد... اما مرد نشنید!!
astarling started singing but he didn"t hear
 
مرد فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن...آذرخش در آسمان غرید اما مرد اعتنایی نکرد!!
He howled;My God!speak to me...
The thunderblot boomed ;but he didn"tcare!

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: پس تو کجایی؟؟؟
بگذار تا تو را ببینم
He wondered around and said:
wher are you??
Let me see you..."
 
ستاره ای درخشید اما مرد ندید!!
Astar sparkled,but he didn"t see!!
 
مرد فریاد کشید خدایا یک معجزه به من نشان بده
کودکی متولد شد اما مرد باز توجهی نکرد!!
He shouted :"I need a miracle!"
Ababy got born ...But again ,the man didn"t care!
 
مرد درنهایت یأس فریاد زد:خدایاخودت رابه من نشان بده وبگذارتوراببینم...ازتوخواهش میکنم
پروانه ای روی دست مرد نشست!واوپروانه راپراند وبه راهش ادامه داد
He yelled out despairingly :oh God !!
show me yourself!...
Let me see you!...
I bey you please
A butterfly settled on his hand!
But,he shooed it away and continued his way...
 
ماخداراگم میکنیم درحالی که اودرکنار نفسهای ما جریان دارد
We miss God while he flows though our every breath....
 
خدااغلب درشادیهای ما سهیم نیست...تا به حال چند بارخوشی هایت راآرام وبی بهانه به اوگفته ای؟؟!!!
تا به حال به او گفته ای که چقدرخوشبشتی؟
که چقدرهمه چیز خوب است....که چه خوب که اوهست...
We mostly do not share our happiness with him...
How many times have you whispered about your joys to him?calm and without any excuse to do so...
How many times have you told him How fortunate you are...
How excellent is everything...
And...How wonderful is to have him...
 
خداهمراه همیشگی سختی ها وخستگی ای ماست
زمانی که خسته ودرمانده به طرفش میرویم
He is continuously along our hardships,
whil we face him drained and helpless..
 
خیال میکنیم تنها زمانی که به خواسته خود برسیم اومارادیده وحس کرده
But we think ,only when we raeched our goals,
is when we are noticed by him
 
اما گاهی بی پاسخ گذاشتن برخی ازخواسته های ما نشانگر لطف بی اندازه ی اوبه ماست
But ...
sometimes, when we are left with no answer in some
cuses,it"s because of his andless kindness toward us.
 
خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد
به عشق ایمان دارم حتی اگر آن راحس نکنم
و به خداایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد
(دیوار نوشته ای مربوط به ویرانه های جنگ جهانی)
I believe in sun even if it doesn"t shine....
I believe in love even if i don"t feel it....
And i believe in God even in his silence
 
تا خداهست جایی برای نا امیدی نیست
Till God is;Desperation has no-where
iman بازدید : 28 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)
غار اصحاب کهف 

به گزارش شیعه آنلاین، خداوند متعال در قرآن کریم فرمود "نحن نقصّ عليک نبأهم بالحَقّ إنّهم فتية آمَنوا بِربّهِم وَزدناهم هُدًى". سه نظریه تاریخی در مورد محل غار اصحاب کهف وجود دارد. دسته‌ی اندکی از تاریخدانان محل این غار را در کشور مصر می‌دانند. تعداد کمی از کارشناسان مسائل تاریخی نیز محل این غار را در کشور آذربایجان باکو می‌دانند.

اما دسته سوم که شامل اغلب تاریخدانان و کارشناسان مسائل تاریخی می‌شود، محل این غار را کشور اردن می‌دانند. این غار در حال حاضر در 20 کلیومتری جنوب غربی شهر «امان» پایتخت اردن قرار دارد و به یکی از پربازدید ترین نقاط گردشی این کشور تبدیل شده که روزانه هزاران گردشگر از سراسر جهان را به خود جذب می‌کند.
 

        

      

      

iman بازدید : 29 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

اعتراف عمر به غاصب بودن خود و برتری علی (ع) 

قال عمر بن خطاب: 'لو لا على لهلک عمر'
اگر على نبود عمر هلاک مى گرديد
 
و 'لا بقيت لمعضلة ليس لها ابوالحسن عليه السلام'
من در هيچ مشکلى نباشم مگر اين که على حضور داشته باشد
 
و 'لا يفتين احد فى المسجد و على حاضر'
هيچکس حق ندارد با حضور على عليه السلام در مسجد فتوى دهد
 
و 'اقضا کم على'
در قضاوت على از همه داناتر است
 
و 'لا ابقانى الله بارض لست فيها يا ابا الحسن!'
(در وقتی که عمر قضاوت اشتباهی کرد این کلام گفت) يا على! خدا مرا بعد از تو نگه ندارد
 
و 'لا ابقانى الله بعدک يا على'
يا على! خدا مرا بعد از تو نگه ندارد
 
و 'أللهم لا تنزل بى شديدة الا و ابوالحسن الى جنبى'
خداوندا! براى من مشکلى نرسان، مگر اين که على در کنارم باشد

منابع: شرح ابن ابى الحديد ج ١ ص ٤ مقدمه، و ص ١٨ مناقب خوارزمى ص ٤٨ و ٥٨ و ٦٠ طبقات ابن سعد ص ٨٦٠ تاريخ ابن عساکر ج ٢ ص ٣٢٥ الصواعق ص ٧٦ الغدير ج ٣ ص ٩٧ و ٩٨ از دهها مدرک ديگر اهل سنت.
------------------------------------------------
نکته: هدف از بیان این مطالب اثبات اعتراف عمر به حقانیت امیرالمومنین علی (ع) هست و با توجه به اینکه خلیفه پیامبر باید داناترین شخص روی زمین باشد که بارها عمر به نادانی وجهالت بی لیاقتی خود اعتراف کرده این مطلب شبهه نشود که فکر کنیم عمر به حضرت علی (ع) احترام کرده بلکه به وقتی در کارها مانده به حماعقت خودش اعتراف کرده است.

iman بازدید : 52 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)
رسانه در قبال ملت بحرین مسئولیتی بزرگ دارد 


به گزارش شیعه آنلاین، در پی حوادث وقوع جنایت های ضد بشری توسط نیروهای ارتش رژیم بحرین با حمایت و پشتیبانی ارتش عربستان و امارات متحده عربی، دفتر آیت الله حاج سید "صادق حسینی شیرازی" با صدور بیانیه ای، تمام آنچه را که در بحرین جریان دارد را محکوم و آن را زیر پاگذاشتنِ بدیهی ترین حقوق شهروندان خواند و این گونه برخورد با خواسته ی شهروندان را از نظر ادیان و قواعد و اصول انسانی محکوم دانست.

متن پیام به این شرح است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
إنا لله وإنا إلیه راجعون
 
قال الله تبارک و تعالی: «وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا» (سوره إسراء، آیه 33)

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «من سمع منادیاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛ هرکس بانگ کسی را بشنود که از مسلمانان مددخواهی می کند و پاسخش ندهد و به یاری اش نشتابد مسلمان نیست».

قلع و قمع و سرکوب نمودن بر ضد ملت هوشمند و ارجمند بحرین که خواهان حقوق مشروع و قانونی خویش هستند، زیر پا گذاشتن آشکارِ ساده ترین حقوق هر ملت است که مورد اتفاق عقلای جهان می باشد و هر دین و آیینی چنین حق کشی را محکوم می نماید.

تظاهرات مسالمت آمیز برای رسیدن به مطالبات مشروع، حق هر انسان در هر زمان و مکان است، اما دشمنان ملت ها هماره صدای ملت ها را برای نیل به آزادی و حقوق مشروع شان در گلوها خفه می کنند.

امروز همگان می بینند که اوباش، مزدوران، گروه های تکفیری و تروریست های مسلح به سلاح سرد و چماق در برخورد با شهروندان بی دفاع از سوی پلیس و نیروهای امنیتی حمایت می شوند و از دیگر سو فریاد حق طلبی آنان با گلوله پاسخ داده می شود. این شرایط فریادی است رسا که درخواست جامعه ی بین الملل و نهادهای آن را به دخالت به منظور حمایت از ملت و فشار آوردن از طریق رسانه و دیپلماسی برای متوقف کردن جنایات در حال وقوع فرا می خواند.

نباید فراموش کرد که رسانه در قبال ملت مظلوم و بی پناه بحرین مسئولیتی بزرگ دارد.

مسلمانان و پرورش یافتگان مدرسه ی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیز باید به مسئولیت انسانی خود توجه کنند و در کنار مظلومان و ستمدیدگان بایستند و از این آموزه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله غافل نباشند که فرمودند: «من أصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛ هرکس (هر مسلمانی) صبح کند و به امور مسلمانان [بی توجه باشد و بدان] اهمیت ندهد مسلمان نیست».

در پایان برای شهیدان این حوادث رحمت و مراتب عالی و برای مجروحان شفای عاجل و برای بازماندگان آنان صبر و اجر الهی را مسئلت داریم.
 
هشتم ماه ربیع الثانی 1432ق.
دفتر  آیت الله حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی
کربلای معلی
iman بازدید : 21 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

اهل سنت کشورمان از تبلیغات وهابیت در امان نمانده ‌اند 


به گزارش شیعه آنلاین، اين روزها اخبار اعتراضات و فريادهاي مردم کشورهاي عربي اسلامي در برابر ظلم و ستم حاکمان، فساد آنها و وابستگانشان را جهانیان از صفحه تلويزيون ها مي بينند و مي شنوند. 

در همین حال در عربستان سعودي شيعيان با کمترين امکانات و در جو خفقان و سرکوب به ميدان آمده اند و خواهان آزادي و عزت اسلامي هستند. عزتي که با استقرار حکومت آل سعود وهابي سال هاست به تاراج رفته و در برابر آن انبار هاي عربستان پر شده از سلاح هاي مرگبار که بر عليه مردم مورد استفاده قرار مي گيرد. 

امروزه اندیشه وهابیت که عقيده حاکمان سعودي است به عنوان یک فرقه ضاله به گونه‌ای دست به تخریب اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) زده که سراسر جهان با توجه به اعمال و رفتار این گروه افراطی دین اسلام را به عنوان دینی خشک ‌و خشن که هیچ‌ گونه انعطاف و مهربانی در آن وجود ندارد تلقی می‌کنند. از این جهت بر تمامی مسمانان جهان است تا با جدا نمودن صفوف خود از این گروه ضاله، ماهیت آن را در جهان افشا نمایند تا بر همگان واضح و روشن شود که وهابیت وصله ناهمگونی است که هرگز به اسلام ناب نخواهد چسبید. 

با شورش مردمي و اعتراضات به حق مسلمانان شيعه و سني عربستان مي رود تا به لطف الهي و به زودي زود حکومت آل سعود و فرقه گمراه  وهابيت نابود شود. با توجه به رخدادهاي اخير کشورهاي اسلامي به ويژه عربستان سعودي، خبرنگار افتخاری ما گفتگویي با  حجة الاسلام و المسلمين "عباس جعفري" کارشناس ارشد تاريخ صورت داد که متن کامل آن به شرح ذیل است:
 
لطفا خصوصیات و ویژگی‌های فرقه‏ي وهابیت در زمان حاضر را توضيح دهيد؟
وهّابیت در زمان حاضر، دیگر آن وهّابیت خشن در دهه‌هاى نخستین قرن بیستم میلادی نیست که در راه استقرار حاکمیت خويش، با کمک اربابان قدرتمند خود مانند انگلستان هرگونه صداى مخالف مانند آل‌رشید در کویت که مورد حمایت عثمانیان بود و شرفاى مکّه را سرکوب نمود، بلکه وهّابیت کنونى، حاکمیتى به ظاهر مهربان با مردم و متمایل به دسترسى به آخرین پیشرفت‌هاى علمى و صنعتى جهان و مظاهر نوین تمدن و رفاه تبدیل شده است! البته عوامل فريب خورده، دست پرورده و خشن وهابيت مانند: طالبان و القاعده در مناطق مختلف جهان مثل پاکستان و افغانستان و عراق و غیره از انجام هرگونه جنايت و کشتار نسبت به مسلمانان و شيعيان کوتاهي نمي کنند.

به نظر می‌رسد حاکمان وهابی باید منابع مالی قابل توجهی در اختیار داشته باشند؟
کاملاً درست است، البته این منابع همه از قدرت نفت و ثروت فراوان کشور عربستان است که به اعتراف کشورهاى صنعتى دنیا، آل سعود وهابی بر بیش‌ ترین و بزرگ ‌ترین مخزن‌هاى نفت جهان تسلط دارد.

مرکز اصلي پيدايش و گسترش مذهب وهابیت در عربستان سعودی است و به نظر می‌رسد سرنوشت مردم و کشور عربستان به نوعی با این فرقه گره‌ خورده باشد. لذا با توجه به مسائل جديد منطقه مانند شورش ها و اعتراضات، آیا این مطلب را تأیید می‌کنید؟
امروزه منافع بخش عمده‌اى از مردم عربستان با خاندان سعودى گره خورده است، از این رو حفظ آل‌ سعود و تسلّط آنان بر امور کشور و شئون مملکتى با هر قیمت، در درجه اولِ اهمیت قرار گرفته است. جمعیت خاندان آل ‌سعود که بیش از چهار هزار نفر است عمده مشاغل و پست‌هاى کلیدى را در سراسر کشور وسیع و پهناور عربستان در دست دارند. از طرف دیگر در مرکزیت وهابی‌ها عربستان، پادشاه یا همان مَلِک، حاکم مطلق است و هیچ کس حق عزل او را ندارد و تاکنون که بیش از هفتاد سال از تأسیس حکومت آل‌ سعود مى‌گذرد، هیچ‌ گونه قانونی که در برابر اراده پادشاه قرار داشته باشد، وضع نشده است! اميدواريم با اعتراضات وسيع مردمي و امدادهاي الهي اين غول نکبت بار منطقه سرنگون و مردم مسلمان و ستم ديده و مظلوم از شر آن رها شوند.

مذهب رسمی کشور عربستان چه مذهبی است؟
مذهب رسمى کشور عربستان، سنّى حنبلى است که بر اساس تعالیم "محمد بن‌ عبدالوهّاب" اداره مى‌شود و فقط یک اقلیّتى حدود پانزده درصدی در منطقه شرقى مانند قطیف، احساء، دمام و ظهران و غیره شیعه هستند و خاندان "محمد بن ‌عبدالوهّاب" که به «آل‌الشیخ» معروف شده‌اند، پست‌هاى مهم فتوا، ارشاد، تبلیغات، آموزش مذهبِ وهّابیت و مانند آن را در دست دارند.

"محمد بن‌ عبدالوهاب" چگونه توانست ریشه‌های حکومت وهابی‌ها را در عربستان شکل دهد؟

"محمد بن ‌عبدالوهّاب نجدى تمیمى" در سال 1115 هـجری در عُیینه که یکى از مناطق نجد در جزیرة العرب است به دنیا آمد. او مدت‌ها زیر نظر پدر، برادر و استادان خود علوم حدیث، تفسیر قرآن و تاریخ، به ويژه آثار ابن تيميه را فرا گرفت تا اینکه پدرش در سال 1153 هـجری از دنیا رفت. او مسافرت‌هاى متعددى انجام داد و سرانجام در سال 1160 هـجری رهسپار«درعیه» شد و با "محمد بن‌ سعود" حاکم منطقه آشنا و آراء و پندارهاى خود مبنى بر دعوت به توحید خالص و سلفى‌گرى را مطرح و او را مجذوب خود کرد و پیمان محکمى با هم امضا نمودند.

آيا متن پیمان‌نامه موجود است؟ لطفا مفاد آن را توضيح دهيد؟

بله، بر اساس این پیمان تقسیم کارى صورت گرفت، یعنى سمت سازمان‌دهى و رهبرى نیروها و نصب والى و حاکم براى مناطق به عهده "محمد بن ‌سعود" و سِمَت فتوا دادن، قضاوت و نصب قاضى براى مناطق و اجراى حدود، تعزیرات و جمع و نظارت بر توزیع بیت‌المال بر عهده "محمد بن‌ عبدالوهّاب" گذاشته شد. در سایه این پیمان و اتحاد بین "محمد بن‌ عبدالوهّاب" به عنوان امام الدین (العقیدة) و محمد بن ‌سعود به عنوان امام السیف (الجیش) با هدف گسترش توحید و مبارزه با بدعت‌ها، حمله به مردم روستاها و شهرها آغاز شد و قریب شصت‌سال این وحدت و همکارى ادامه پیدا کرد.

در طول این شصت ‌سال "محمد بن ‌عبدالوهاب" چه برنامه‌هایی را دنبال می‌کرد؟ لطفا به زمان مرگ او هم اشاره بفرمایید؟

در طول این مدت "محمد بن‌ عبدالوهّاب" با تمسّک به ظواهر بعضى از آیات و احادیث، تمامى مخالفان خود را کافر و مشرک خطاب مى‌کرد و فتواى قتل آنان و مصادره اموالشان را صادر مى‌نمود. او پس از تألیف کتاب‌هاى متعدد و تربیت شاگردان و طرفداران زیاد در سال 1206هـ. درگذشت و در درعیه به خاک سپرده شد.

آیا مبانی فکری "محمد بن عبدالوهاب" و توجیهات او برای کافر قلمداد نمودن مخالفان خود همین توجیهاتی است که وهابی‌ها برای مرتد نمودن دیگران به کار می‌بندند؟
به نکته خوبی اشاره کردید. در اینجا به عمده‌ترین مبانی فکری عبدالوهاب اشاره می‌کنم تا همان‌طور که شما هم فرمودید معلوم شود دستاویز وهابی‌ها برای مشرک خواندن دیگران همان مبانی فکری محمد بن عبدالوهاب است. یکی از این موارد بحث توحید است که او معتقد است معناى «لااله الاالله» برائت جستن از هر معبودى غیر از الله و اخلاص کامل به خداى یگانه است و هرکسى که به غیر خداوند متوسل شود مشرک است، زیرا از غیر خدا طلب کمک و یارى کرده است. در بحث «شفاعت» هم می‌گوید درخواست شفاعت از پیامبر و اولیاى الهى جائز نیست و بدعت است. یا در بحث «قبور» معتقد است ساختن بنا روى قبر و نذر و نیاز و مانند آن شرک و بدعت است. در باب«جنگ و جهاد» هم می‌گوید هرکسى که دعوت به توحید خالص را نپذیرد و با آن مخالفت کند، مال او حلال و خونش هدر است. چنان که قبلا هم گفتم "محمد بن عبد الوهاب" بيشتر اين افکار و عقائد را از آثار و کتاب هاي ابن تيميه آموخته بود. جنگ‌هاى حکّام آل‌سعود و وهّابیان در حمله به مکّه، مدینه، عراق (نجف و کربلا)، یمن و سوریه بر این اساس بوده است. البته علما و دانشمندان شیعه پاسخ‌هاى مناسبى به ادعاهاى وهّابیان داده‌اند که فهرست مفصلي از کتابها و منابع نوشته شده بر عليه وهابيت موجود است.

آیا در حال حاضر نقاطی از عربستان هم هستند که از برنامه‌های مذهبی آل‌سعود تبعیت نکرده باشند. منظورم این است که آیا وهابی‌ها بر تمام نقاط عربستان سیطره دارند؟
ببینید پس از آغاز و استمرار دعوت وهّابیان و استقرار حاکمیت آل‌سعود، بیشتر سرزمین‌هاى مردم مسلمان جزیرة العرب مانند شهرهاى مکّه، مدینه، طائف، دمام، نجران، بریده، الکبار، هفوف، جدّه، تبوک، ریاض، قطیف، الأحساء و مناطق دیگر به تصرف و اشغال حاکمان سعودى در آمد و به اجبار آیین وهّابیان رسمیت یافت، ولى تعدادى از مسلمانان مناطق شرقى مانند قطیف، احساء، عسیر و نجران که قبلاً شیعه اثنا ‌عشرى بودند، تسلیم نشدند و هنوز هم مراسم دینى و مذهبى را طبق اعتقاد خود (شيعه)عمل مى‌کنند.

وهابی‌ها از چه شیوه‌هایی برای گسترش شعائر مذهبی خود استفاده می‌کنند؟

وهابی‌ها نسبت به آیین‌ها و شعایر مذهبى سخت‌گیرى زیادى دارند و با تعمیر و ساختن قبور پیامبران، زیارت قبور اموات، توسل به اولیاى الهى، نذر براى مردگان، طلب شفاعت و بزرگداشت آنها به طور جدّى برخورد مى‌کنند. تمامى کتاب‌ها، مجلات و سخنرانی خطیبان در مساجد، به ویژه مسجدالحرام و مسجدالنبى (ص) که چاپ و منتشر مى‌شود، درباره مباحث توحید و شرک، بدعت و نهى مردم در استفاده از دعا و توسّل و شفاعت است.

به نظر می‌رسد اوج گسترش شعائر مذهبی وهابیت در موسم فریضه حج انجام می‌گیرید؟

کاملاً درست است. به دلیل اهمیتى که مسأله حج در بین مسلمانان جهان دارد و همه ساله میلیون‌ها زن و مرد مسلمانِ عاشق حضور در مراسم عبادى ـ سیاسى حج و زیارت قبر مقدّس پیامبرگرامى(ص) و صحابه ایشان و بازدید از مکان‌های تاریخى عازم عربستان مى‌شوند، حاکمان سعودى وزارت خانه مستقلى به نام «حج» تشکیل داده‌اند که وظیفه اساسى و مهم آن رسیدگى به مسائل حج و حجّاج است. تمامى علما و دانشمندان وهّابى، باید آمادگى کامل در جهت برگزارى مراسم را داشته باشند و احکام و سؤالات شرعى حاجیان را طبق مذهب وهّابیت پاسخ گویند. البته اداره ي حرمین شریفین یعنی مکّه و مدینه از وظایف عمده وزارت حج و شؤونات اسلامى است. این وزارت خانه به طور منظّم کتاب‌ها و مجلاتى براى معرفى مکان‌هاى تاریخى و اعمال مذهبى مسلمانان طبق مذهب وهّابیت چاپ، منتشر و توزیع مى‌کند.

غیر از اداره ي حرمین شریفین چه نهادهای دیگری زیر نظر وزارت خانه حج قرار دارد؟

مؤسسات و نهادهاى متعددى مانند: مجلس شوراى الدعوة و الارشاد، المجلس الاعلى و الشؤون الاسلامیة، ریاسة شؤون الحرم المکّى والحرم المدنى، دور الحج فى نشرة الدعوة، هیئة الأمر بالمعروف و النهى عن المنکر، و چندین مجموعه دیگر از مجموعه‌هایی هستند که زیر نظر وزارت حج فعالیت مى‌کنند و هر کدام به سهم خود با برپایى جلسات، سخنرانى‌ها در داخل و خارج کشور، تألیف کتاب و چاپ نشریات و توزیع و اهداى آنان به ویژه در ایام حج یعنی ماه‌هاى ذى القعده و ذى الحجه، به وظایف خود عمل مى‌کنند.

وهابی‌ها در عربستان برای نهادینه کردن مبانی فکری خود مراکز علمی متعددی را تأسیس کرده‌اند. آیا از دانشگاه‌ها و مراکز علمی آنها آمار دقیقی در دست داریم؟
بله، آمار به خوبی نشانگر گستره فعالیت‌های علمی وهابی‌ها است که من در این‌جا نگاه کوتاهی از این مراکز علمی به خوانندگان رسا ارائه خواهم داد. یکی از این مراکز علمی«جامعة ام‌القرى» است که در مکه واقع شده است. این دانشگاه در سال 1369 هـجری ابتدا به صورت کلية الشریعة تأسیس و در سال 1401 هـجری با موافقت مجلس الوزراء به جامة ام‌القرى تغییر نام داد. هدف از تأسیس این دانشگاه، آموزش زبان عربى و گسترش فرهنگ اسلامى براى برادران و خواهران مى‌باشد و در شهرهاى جدّه و طائف نیز شعبه دارد. دانشکده‌هاى کلیة الشریعة، مرکز البحوث العلمى، احیاء التراث الاسلامى، مرکز البحوث النفسیة و التربویة و چندین مرکز دیگر از مجموعه‌هایی هستند که زیر نظر این دانشگاه فعالیت مى‌کنند. این دانشگاه تاکنون کتاب‌ها و مجلات متعددى را چاپ و منتشر کرده است. 

یکی دیگر از این مراکز علمی الجامعة الاسلامیة است که در مدینة منوّرة فعالیت می‌کند. این دانشگاه هم در سال 1380 هـ براى خدمت به جهان اسلام و کمک به آموزش و تربیت علما و مبلّغان مذهبى در شهر مدینه تأسیس شد که تاکنون فعالیت‌هاى فراواني در زمینه چاپ و نشر کتاب و مجله انجام داده است.

از دیگر دانشگاه‌ها می‌توان از دانشگاه الامام محمدبن‌سعود الاسلامیة را نام برد که در سال 1394 هـ با هدف خدمت به جهان اسلام در زمینه بحث‌هاى اسلامى و گسترش و تبلیغ آن در کشورهاى گوناگون تأسیس شد که دانشکده‌هاى مهم کلیة اللغة العربیة، کلیة اصول الدین، کلیة العلوم الاجتماعیة، المعهد العالى للقضاء و مرکز البحوث وابسته به آن هستند که کتاب‌ها و مجلّات گوناگونى در زمینه اهداف خود چاپ و توزیع نموده‌اند. دانشگاه الملک سعود از دیگر دانشگاه‌های این کشور است که از سال 1398 هـ. در زمینه مباحث تربیتى، اقتصادى، ادبى، ادارى، بیمارستانى و سایر علوم فنى مانند زراعت و هندسه تأسیس شد و آثار و تألیفات زيادي به زبان‌هاى عربى و انگیسى منتشر نموده است. دانشگاه جامعة الملک‌ عبدالعزیز هم از سال 1405 هـ. تأسیس و در زمینه مباحث اقتصادى و ادارى و آداب و علوم انسانى و زمین شناسى، هندسه و مانند آن فعالیت مى‌کند. از مهم‌ترین مراکز علمى این دانشگاه«مرکز أبحاث الاقتصاد الإسلامى» مى‌باشد که تاکنون 207 کتاب و 20 نشریه مهم منتشر نموده و با سازمان کنفرانس اسلامى نیز همکارى دارد.

ظاهراً مرکز «رابطة العالم الاسلامی» یکی از مهم‌ترین مراکز مذهبی عربستان است؟
بله، این مرکز در سال 1381 هـجری توسط ملک سعود در مکه افتتاح شد و تاکنون 38 سال از تأسیس آن مى‌گذرد و از پرقدرت‌ترین سازمان‌هاى مذهبى در عربستان به حساب می‌آید. اين سازمان در کشورهاي ديگر نيز شعبه دارد.

این مرکز چه وظیفه مهمی را به عهده دارد؟
وظایف مهم این مرکز، آموزش‌هاى اسلامى، چاپ و توزیع قرآن و کتب اسلامى، آموزش زبان عربى، کمک مالى به کشورها و اداره مؤسسات خیریه در سراسر جهان است، البته نهادهایی مانند مجمع فقه اسلامى، شوراى عالى جهانى مساجد، مؤتمر(کنفرانس) تربیت اسلامى، جمعیت اسلامى جوانان زیر نظر این مرکز قرار دارند.

بنابر این این مرکز باید هزینه‌های زیادی را برای ترویج وهابیت در جهان کرده باشد؟
کاملاً درست است. این سازمان طى 10 سال گذشته نزدیک به یک‌میلیارد ریال صرف ساختمان و بناهاى اسلامى و ترویج اسلام سعودى نموده و دولت عربستان مبلغ 35 میلیون ریال به سازمان‌هاى خیریه، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها در خارج از کشور، 20 میلیون ریال به نشر و حفظ قرآن و ارشاد اسلامى کمک کرده است. همچنین بیش از یک‌هزار مسجد و صدها مرکز اسلامى در سراسر جهان زیر نظر این سازمان مشغول فعالیت هستند. علاوه بر این کمک‌هاى این مرکز در کشورهاى دیگر براى احداث 2 مؤسسه اسلامى، 1259 مسجد، 1069 مدرسه، 200 مؤسسه مذهبى، 134 دانشگاه، 41 درمانگاه، 76 بیمارستان و یک دانشکده جهان عرب در پاریس هزینه شده است.

مراکز مذهبی وهابیت نباید به همین مرکز خلاصه شود؟
بله، از دیگر مراکز می‌توان به: 1 رئاسة ادارات البحوث العلمیة والافتاء و الدعوة والارشاد(هیئة کبار العلماء)2 هیئه الأمر بالمعروف والنهى عن المنکر و 3 الجماعة الخیریة لتحفیظ القرآن الکریم اشاره کرد.

عربستان برای نهادینه کردن تفکر وهابیت تا چه اندازه از حوزه‌های علمیه و مراکز آموزش دینی استفاده می‌کند؟

در کشور عربستان، چیزى بنام حوزه‌هاى علمیه، آن‌گونه که در کشورهاى شیعه‌نشین مرسوم بوده و هست، وجود ندارد. پس از استقرار دولت عربستان سعودى به ویژه در مرحله سوم آن به‌دست ملک‌عبدالعزیزبن‌سعود در سال 1353 هـجری دولت تلاش زیادى به عمل آورد تا غیر از مراکز دانشگاهى، مرکزیتى به عنوان حوزه‌هاى علمى مانند حوزه‌هاى علمى شیعه و یا مدارس امام خطیب (الجامعات الاسلامیة در عثمانى و جامع الأزهر در مصر) به‌وجود نیاید. در واقع، حوزه‌هاى علمى ـ دینى عربستان، شکل دانشگاهى تکامل یافته است به‌طورى که مروج آیین و مذهب رسمى وهابیت هم هستند. 

همچنین از گذشته‌هاى دور تاکنون از داخل و خارج عربستان علاقه‌مندان به تحصیل در رشته‌هاى دینى مانند قرآن، تفسیر، حدیث، تاریخِ اسلام و فقه جذب دانشگاه‌هاى این کشور مانند«جامعة ام القرى»، «جامعة الملک سعود»، «جامعة الملک عبدالعزیز» و «جامعة الاسلامیة فى المدینة» مى‌شوند. براى نمونه، دانشگاه اسلامى در مدینه با 5 دانشکده تخصصى و بخش‌هاى گوناگون وابسته به آموزش دانش‌جویان در شریعت اسلامى، تبلیغ و ارشاد، اصول دین، قرآن و حدیث، حدیث و روایات شریفه، مطالعات اسلامى، زبان عربى و مانند آن مى‌پردازد و فارغ التحصیلان این مراکز علمى به اقامه نماز جماعت در مساجد و تبلیغ مسائل شرعى و دینى در داخل و خارج عربستان مشغول مى‌شوند.

آیا در عربستان می‌توان مذهبی به غیر از وهابیت را تبلیغ کرد؟
در کشور عربستان، هرگونه فعالیت مذهبى خارج از آیین وهابیت ممنوع است و بشدت با آن برخورد مى‌شود. البته در میان وهابیان نیز گرایش‌هاى گوناگون تندرو و افراطى، سنّت‌گرا، معتدل و میانه‌رو وجود دارند. در مدينه و مناطق شرقي مانند احسا، قطيف، دمام و... گروه هاي اندکي از شيعيان عليرغم سختي گيري هاي آل سعود، پيرو آئين و مذهب حق شيعه اثنا عشري است.

وهابیت تا چه اندازه از ابزار رسانه برای ترویج اهداف خود بهره می‌گیرد؟
حکام وهابى آل‌سعود از تمامى امکاناتى که از استخراج بى‌حد و حساب نفت به دست مى آید، در راه تبلیغ حکومت استبدادى سعودى و آیین منحرف وهابیت استفاده مى‌کنند. یکى از مهم‌ترین فعالیت‌هاى مراکز فرهنگى ـ رسانه‌اى (رادیو، تلویزیون و مطبوعات) تلاش در معرفى نظام حکومتى آل‌سعود و آیین وهابیت به عنوان بهترین تشکیلات ادارى و مذهب مورد علاقه مردم و هماهنگ با قرآن و سنّت نبوى است. هرگونه تحقیق و پژوهشى که همگام این برنامه‌ها باشد تهیه و تنظیم و منتشر مى‌گردد و هرگونه تألیف و تحقیقى که موافق با مذاهب دیگر به ویژه مذهب تشیع دوازده امامى باشد به عنوان انحراف از دین اسلام و بدعت و کفر معرفى و مردم را از نزدیک شدن به آن منع مى‌کنند.

فرمودید وهابیت از همه ابزار برای ترویج برنامه‌های خود استفاده می‌کند. آیا وهابیت به تأسیس کتابخانه‌های مجهز هم اقدام کرده است؟
یکی از برنامه‌های جدی وهابیت تأسیس کتابخانه‌های مهم است که من تعدادی از این کتابخانه‌ها که در کشور عربستان وجود دارد را به شما معرفی می‌کنم: کتابخانه دانشگاه «ملک سعود» در شهر ریاض داراى بیش از 11 میلیون جلد کتاب عربى و فارسى، سه هزار نشریه ادوارى، 8600 نشریه دولتى و منابع کمیاب خطى فراوان، کتابخانه عمومى«ملک عبدالعزیز» داراى دویست هزار جلد کتاب عربى، انگلیسى و مجموعه زیادى از نسخه‌هاى خطى کمیاب و نشریات ادوارى در موضوعات گوناگون، کتابخانه دانشگاه اسلامى«مدینه منوّره» داراى 334000 جلد کتاب، نشریه، پایان نامه، اسلاید و میکرو فیلم در موضوعات گوناگون، کتابخانه«انجمن اداره عمومى» داراى بیش از 1770000 جلد کتاب عربى، انگلیسى و مجلات دوره‌اى و نشریات دولتى، کتابخانه ملى«ملک فیصل» داراى 37000 جلد کتاب به زبان عربى، انگلیسى و فرانسه و کتابخانه ملى «ملک فهد» در حال حاضر، بیش از 30 هزار مدرک و سند پیرامون تاریخ عربستان و توسعه کشور سعودى را نگه‌دارى مى‌کند. اینها از جمله کتابخانه‌هایی هستند که برای حفظ و نگه‌داری از آثار وهابیت در عربستان فعالیت دارند.

یکی از مهم‌ترین اقدام‌های وهابیت چاپ و نشر کتب ضدشیعی است، در این رابطه هم توضیحاتی بفرمایید؟
بله، بخش مهمى از کتاب‌هاى منتشر شده به زبان‌هاى عربى، انگلیسى، فارسى و اردو در چاپخانه‌ها غیر از کتب قدیمى پیشوایان سلفى‌گرى مانند ابن‌تیمیه، ابن‌القیم، ابن‌کثیر و محمدبن‌عبدالوهّاب، اختصاص به ردّ عقاید مذهب شیعه و دشمنى و ضدیت با آن به ‌ویژه پس از انقلاب اسلامى ایران دارد که ناشران با دستور حاکمان وهابی با جدیّت زیادى آنها را چاپ و در داخل عربستان و خارج آن در میان مسلمانان و غیرمسلمانان (بیشتر به صورت اهدایى) توزیع مى‌کنند که از برخى از کتاب‌هاى ضد شیعه، که در عربستان چاپ و در سراسر دنیا توزیع مى‌شود، می‌توان به کتاب‌هایی مانند: الشیعة و تحریف القرآن نوشته محمد مال الله، کلمات فى کشف الاباطیل والافترائات نوشتة عبدالفتاح ابوغدّه، کشف الأسرار وتبرئة الأئمة الأطهار نوشتة السید حسین الموسوى! (عثمان الخمیس)، الاستاذ فى جامعة الملک سعود بالریاض، لله ثم للتاریخ (عثمان الخميس). اُصول مذهب الشیعة الإمامیة الاثنى عشریة، عرض و نقد نوشتة الدکتور ناصربن‌عبدالله القفارى در 3 جلد و کتاب‌های متعدد دیگر.

عمده‌ترین مباحثی که وهابیت در این کتاب‌ها به آن می‌پردازند چیست؟
از مسائل مهمى که در بیشتر این کتاب‌ها به چشم مى‌خورد و نویسندگان وهابى آن را مطرح مى‌کنند، مسأله اختصاصى دانستن تفسیر اسلام و سنّت نبوى به مرکز وحى (حرمین شریفین) و علما و ساکنان آن است و هرگونه عقیده و فکرى را که خارج از محیط حرمین در سراسر جهان مطرح شود، باطل مى‌دانند. دانشمندان وهابى خود را متولیان و مفسران جهان اسلام مى‌دانند و داعیه رهبرى آن را دارند. آنان با فراخوانى متفکران و دانشمندان جهان اسلام و با در اختیار گذاشتن امکانات (کتابخانه و بودجه) در راه این هدف تلاش مى‌کنند.

وهابیت تا چه اندازه به مبانی فکری خود مانند ابن ‌تیمیه و محمد بن‌ عبدالوهاب پایبند است؟
پایبند بودن وهابیت تا آن جایی است که بخش عمده آثار منتشره آنها درباره جنبش و دعوت سلفى‌گرى و وهابى‌گرى مطابق با آثار ابن ‌تیمیه، محمد بن‌ عبدالوهّاب و مبارزه با هرگونه نوآورى و مخالفت با افکار پیشوایان سلفى است که براى نمونه مى‌توان به انتشار کتابى با عنوان«حوارٌ هادىٌ مع محمد الغزالى، وقفات مع کتاب السنّة النبویة» چاپ دارالوطنِ الریاض تألیف سلمان‌ بن ‌فهد العودة اشاره کرد که در مخالفت با افکار نویسنده پرآوازه معاصر مصرى (الشیخ محمد الغزالى) نوشته شده است. الشیخ محمد الغزالى نویسنده‌اى است که به بحث‌هاى عقلى و علمى پرداخته و طرف‌دار نوآورى فرهنگى در جهان امروز، مدافع انقلاب اسلامى ایران و امام خمینى (قدس سره) و مخالف وهابیان است.در سالهاي اخير دانشمندان روشنفکر ديگري مانند "محمد العلوي المالکي المکي" و "حسن بن فرحان المالي" و غیره به نقد عقائد وهابيت و انديشه هاي رهبران آن پرداخته اند. کتاب هاي: مفاهيم يجب ان تصحح و داعية و ليس نبيا و قرائة في کتب العقائد؛المذهب الحنبلي نموذجا از اين قبيل نوشته است.

تبلیغ وهابى‌گرى در خارج از عربستان تا چه اندازه به خواسته‌های تفرقه افکنانه دشمنان اسلام کمک می‌کند؟
تبلیغ وهابیت در کشورهاى اسلامى مسأله واقعاً جدى است. غیر از انحرافات اساسى این فرقه که از آراء و پندارهاى پیشوایان سلفى‌گرى (ابن‌ تیمیه و محمد بن ‌عبدالوهّاب) نشأت گرفته است، از سوى دیگر به عنوان ابزارى در دست استعمارگران و سیاست‌هاى شیطانى امریکا و انگلستان قرار دارد و یکى از عوامل اصلى ایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان به‌شمار می‌رود. تفرقه در دنیاى اسلام، خواست استکبار جهانى به سرکردگى امریکا است و در اثر همین اختلاف، دشمنان اسلام و مسلمانان بیش‌ترین بهره‌بردارى را از ذخایر مادى و معنوى کشورهاى اسلامى و از سلطه و نفوذ بر مناطق مسلمان‌نشین کرده‌اند.

به نظر می‌رسد وهابیت علاوه بر دشمنی با شیعیان، دشمنی به خصوصی هم با انقلاب اسلامی داشته باشد‍؟

دشمنى و خصومت وهابیان با تشیع دوازده امامى و انقلاب اسلامى قابل کتمان نیست. پیش از پیروزى انقلاب اسلامى تاکنون، از سوى دستگاه‌هاى تبلیغاتى و انتشاراتى و مراکز علمى و تبلیغى وهابیت صدها و هزاران جلد کتاب و نشریه در تبلیغ وهابیت و دشمنى با تشیع و اهل‌بیت(ع) چاپ و در کشورهاى ایران (مناطق سنّى‌نشینِ شرق و غرب) پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، هند، اردن و افغانستان، مصر، لیبى، الجزایر، مغرب، ترکیه، کشورهاى آسیاى میانه، تاجیکستان و کشورهاى قاره اروپا و امریکا توزیع و تبلیغ شده و مى‌شود.

تربیت مبلغان مذهبى داخلى و خارجى در دانشگاه‌هاى عربستان جایگاه ویژه‌اى دارد. مبلغانى که پس از طى دوره‌‌هاى لازم، آیین و مرام وهابیت را فرا گرفته و براى معرفى وهابی‌گرى و مبارزه با افکار تشیع و ایران اسلامى به سراسر دنیا اعزام مى‌شوند. فعالیت‌هاى تبلیغى وهابیان در مناطق شیعه‌نشین منطقه شرقى عربستان مانند قطیف، احساء، دمام و ظهران نیز کم نیست. در این مناطق تمام مسؤولان ادارى ـ سیاسى و فرهنگى از طرفداران حکومت سعودى انتخاب مى‌شوند و حتى معلمانِ مدارس و امامانِ مساجد نیز باید گرایش به آیین وهابیت داشته باشند. شیعیان حق تبلیغ فرهنگ و آداب و رسوم شیعى در عبادات دینى و آموزش آن را ندارند و در صورت مشاهده به سخت‌ترین نوع با آنها برخورد مى‌شود.

چه کشورهایی بیشتر تحت تاثیر برنامه‌های تبلیغی وهابیت قرار دارند؟
یکی از کشورها، کشور پاکستان است. کشور اسلامى پاکستان با چهار ایالت پنجاب، سرحد، سند و بلوچستان در همسایگى شرقى ایران با فرهنگ سنتى ـ اسلامى و حاکمیتى حزبى، همواره مورد طمع و تجاوز استعمارگران خارجى بوده است. این کشور به دو دلیلِ فقر فرهنگى و نفوذ روحانیان متعصّب و مخالف شیعه یکى از عمده‌ترین مراکز تبلیغ وهابیت در بین کشورهاى اسلامى است. گروه‌هاى پاکستانى وهابی مذهب، گاه به صورت حزب سیاسى، با نفوذ در دولت و گاه به صورت گروه‌هاى فرقه‌گراى تروریستى و گاه به صورت فعالیت‌هاى فرهنگى عمل مى‌کنند. از طرف دیگر بخش زیادى از روحانیان طرفدار آیین وهابیت در پاکستان، دروس دینى خود را در کشور عربستان گذرانده و یا با حمایت مالى و سیاسى و فرهنگى سعودیان به مسؤولیت‌ها و منصب‌های مهم دست پیدا کرده‌اند.

آيا مي توان جریان وهابیت در پاکستان را به سپاه صحابه منسوب دانست؟

بله، گروه سپاه صحابه نمونه کامل یک حزب تفرقه‌گرا و مورد حمایت عربستان در پاکستان است. این حزب در سال 1984میلادی توسط فردى به نام«حق نواز جنگاوی» در شهر جهنگ (ایالت پنجاب) در زمان حکومت ژنرال ضیاءالحق تأسیس و با سرعتى بى‌سابقه در سراسر کشور گسترش یافت. که مراکز فعالیت سپاه صحابه شهرهاى سیالکوت، فیصل‌آباد، جهنگ و مانند آن است که قبلاً محل فعالیت فئودال‌هاى شیعه مذهب بوده و تأسیس سپاه صحابه یکى از ابزارهاى فئودال‌هاى سنّى مذهب در مبارزه با شیعیان است.

از نام این گروه افراطی پیدا است خود را منسوب به صحابه اهل سنت می‌دانند؟

درست است. یکى از شعارها و اهداف تأسیس سپاه صحابه، دفاع از احترام به صحابه و مبارزه با افکار شیعیان به بهانه مخالفت با صحابه و انقلاب اسلامى ایران است. تبلیغات گسترده و گمراه کننده آنها و کارهایى مانند آدم ربایى، سرقت مسلحانه، ترور، کشتار جمعى، بمب‌گذارى و اعمال وحشیانه دیگر باعث ایجاد وحشت و دلهره در بین شیعیان شده است. البته این مطلب را هم باید بگویم که سپاه صحابه گروهک‌هاى وابسته دیگرى را که در جهت اهداف آنها تلاش مى‌کنند، مانند گروه «سوار اعظم» به رهبرى مولانا اسفندیار و سلیم الله خانى و گروه«حرکة الانصار و تنظیم الدعوة» تأسیس نموده است.

هدف از شکل ‏گيري گروه طالبان در افغانستان جه بود؟

گروه طالبان از قوم پشتون، بزرگ‌ترین قوم افغانستان هستند که به دست ارتش سپاه صحابه، جمعیت العلماى پاکستان و مدارس دیوبند (محل آموزش اندیشه‌ها وهابیان) شکل گرفت. هر چند طالبان، مدعى استقرار شریعت محمدى (ص) هستند و خود را حنفى مذهب و صوفى مشرب قلمداد مى‌کنند، ولى اعمالشان نشان دهنده احیاى سنّت‌هاى قومى و قبیله‌اى 250 سال گذشتة پشتون‌ها است. این باورها و سنت‌ها شباهت زیادى با عملکرد وهابیان دارد بطورى که شواهد موجود نشان از حمایت کامل سیاسى، فکرى و اقتصادى عربستان از آنها دارد. عربستان از زمان‌هاى گذشته، به‌ویژه در زمان اشغال کشور افغانستان توسط شوروى(سابق) به دللایل عمده‌ای به مسائل این کشور توجه داشت است.

اگر ممکن است پيرامون  کشتار حجاج ايراني در سال 1366 ش (1407ق) که توسط حکام جنايتکار وهابي و آل سعود اتفاق افتاد توضيحاتي بفرمائيد؟

همان طور که مي دانيد در سال 1366 طبق هماهنگي صورت گرفته قرار بود مراسم برائت از مشرکين در عصر روز جمعه با حضور حجاج ايراني و غير ايراني برگزار شود. سيل جمعيت با شعارهاي الله اکبر  لا اله الا الله  مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل  به سوي بعثه امام خميني(ره) حرکت کردند. پس از قرائت پيام امام خميني (ره) و ترجمه ي بخش هائي از آن به زبان عربي، مردم حاضر در راهپيمائي با شعارهاي مختلف مانند: يا ايها المسلمون اتحدو اتحدو، الموت لامريکا، الموت لاسرائيل، خيبر خيبر يا صيحون، جيش محمد قادمون...و حمل ماکت قدس شريف با نزديک شدن وقت نماز مغرب و عشا به صورت آرام آماده نماز مغرب و عشا مي شدند که با هجوم ناگهاني پليس مجهز سعودي و عوامل آشکار و پنهان آنها روبرو و محاصره شدند. آنها ديوانه وار مردم مظلوم و بي پناه را مورد حمله قرار دادند و صدها کشته و زخمي از حجاج بي دفاع و ميهانان الهي بر جاي گذاشتند. صحنه‏هاي وحشتناک و حزن‏انگيري بوجود آمده بود .شاهدان عيني مي‏گويند: صحنه‏هائي شبيه عصر عاشورا در کربلا مشاهده مي شد. جنازه‏هاي مطهر شهدا در خيابان‏ها افتاده بودند. زخمي‏ها کمک مي‏خواستند و..... نيروهاي امدادي هلال احمر و نيروهاي مردمي با سختي زيادي، مجروحان و شهدا را جمع‏آوري و به مراکز درماني مي‏رساندند. به اين ترتيب ميهمانان حرم امن الهي و حرم پيامبر رحمت (ص) مورد هجوم يزيديان زمان و آل سعود قرار گرفتند. حاکمان جنايتکار وهابي و سعودي با خواست شيطان بزرگ (آمريکا) و دست پرورده او (اسرائيل) اين جنايت بزرگ را مرتکب شدند و لکه‏ي ننگ ديگري بر تاريخ پر از ظلم و ستم خود افزودند. امام خميني(ره)، ساير مسولين کشور، مراجع عظام تقليد و احزاب و گروه‏ها در داخل و خارج کشور پس از اطلاع از اين حادثه ي وحشتناک و جنايت بزرگ، طي پيام‏هاي جداگانه آن را شديدا محکوم نودند. 
[علاقه‏مندان جهت اطلاع بيشتر به کتاب ها و اسناد موجود مانند کتاب: آنسوي حج خونين يا تبليغات آل سعود تاليف آقاي سيد حسن مير دامادي چاپ اول 1367 مراجعه نمايند].

آیا نشانه‌هایی از فعالیت وهابیت در کشور ما هم دیده شده است؟

متأسفانه در کشور ما، مردم سنّى مذهبِ ساکن در مناطق مرزى از تبلیغات سعودیانِ وهابی در امان نمانده‌اند و این مسأله پس از پیروزى انقلاب اسلامى تشدید شده است. در مدارس علمیه ي اهل سنّت، دیده شده است که کتاب‌هاى ابن ‌تیمیه و محمد بن‌ عبدالوهّاب به صورت آشکار براى طلاب تدریس و دیگر کتاب‌هاى وهابیان به صورت اهدایى میان طلاب و روحانیان منطقه توزیع مى‌شود. جزایر قشم و کیش به دلیل نزدیک بودن به کشورهاى خلیج فارس و شنیدن و دیدن صدا و تصویر رادیوها و تلویزیون‌هاى منطقه، که آیین وهابیت را تبلیغ و از نظام شیعى حاکم بر ایران اسلامى انتقاد و بدگویى مى‌کنند، نیز در معرض آسیب و حتى خطر گرایش قرار دارند. موفق باشيد.

با تشکر از حضرت‌عالی که در این گفت‌ و گو شرکت نمودید.
iman بازدید : 26 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

جرقه های اولیه قیام شیعیان سعودی 

فواد پورعبادی*
حدود سه ماه پیش با خودسوزی یک جوان تونسی، جرقه اولین انقلاب سلسله وار در کشورهای عربی زده شد و حدود یک ماه بعد رژیم "زین العابدین بن علی" دیکتاتور سابق تونس سقوط کرد.

پس از آن کشورهای مختلف عربی با الگوبرداری از انقلاب تونس، اعتراضات گسترده خود علیه رژیم های حاکم در کشورهایشان را آغاز کردند. دومین ملتی که موفق شد تلاش خود را به ثمر برساند و انقلابی دیگر در جهان عرب را رقم بزند، ملت مصر بود. بدین ترتیب حدودا در دومین ماه از آغاز انقلاب ها، مصر شاهد وقوع انقلاب بود.

اکنون که در سومین ماه از این اوضاع جاری در جهان عرب هستیم و رژیم سرهنگ "معمر قذافی" دیکتاتور لیبی در آستانه سقوط قرار دارد و کارشناسان مسائل بین الملل پیش بینی کرده اند که رژیم این دیکتاتور دزد که نه تنها مال و ثروت ملتش را دزدیده بلکه چهره های سرشناسی همچون امام موسی صدر را ربوده، چند روز بیشتر تحمل نخواهد کرد و در نهایت به سرنوشتی همچون "زین العابدین بن علی" و "حسنی مبارک" دچار خواهد شد.

اما در همین حال کشورهای مختلف عربی همچون بحرین، یمن، اردن، عراق، الجزایر، مراکش و غیره نیز طی این مدت شاهد برگزاری تظاهرات های اعتراض آمیز بوده اند اما تا به این لحظه هیچ یک از این کشورهای به سرنوشت آن سه کشور دچار نشده اند.

در این میان عربستان سعودی که به دلیل داشتن حجم بسیار زیادی ذخایر نفتی یکی از مهم ترین کشورهای عربی به شمار می رود نیز در معرض خطر قرار دارد و علاوه اختلافات درونی شاهزادگان آل سعود بر سر جانشین "ملک عبدالله بن عبدالعزیز"، احتمال کشیده شدن دامنه اعتراضات و قیام ملت بحرین که اکثریت آن را شیعیان تشکیل می دهند به مناطق شرقی عربستان که شیعه نشین هستند، بسیار زیاد است.

"ملک عبدالله" چهارشنبه گذشته که پس از سه ماه سفر درمانی به کشورش بازگشت تلاش کرد با کمک نقدی حدود 30 میلیارد دلاری به ملتش، به اصطلاح آنان را راضی کند تا از فکر هرگونه اعتراض یا قیام خارج شوند اما بررسی های انجام شده نشان می دهد که ظلم و ستم رژیم آل سعود طی چند دهه گذشته به ملتش به ویژه در مناطق شیعه نشین به قدری بوده که کمک های نقدی چند صد یا چند هزار دلاری نه تنها فایده ای ندارد بلکه به دلیل اینکه حس تمسخر یا تلاش برای فریب افکار عمومی را به شیعیان سعودی القاء می کند، آنان را بیشتر تحریک می کند و به قیام علیه آل سعود وا می دارد.

گفتنی است درخواست های اصلی شیعیان در عربستان سعودی مالی نیست تا بشود آنان را با دلار خرید. آنان اکنون به فکر آن افتاده اند که حقوق و آزادی دینی و سیاسی خود را که بیش از 50 سال است پایمال شده کسب کنند لذا هر روزه اخباری مبنی بر برگزاری تظاهرات در شهرهای مختلف شیعه نشین به گوش می رسد.

تظاهرات هفته گذشته شیعیان در برخی شهرهای شرق عربستان موجب آزادی شش شهروند شیعی از اهالی شهر "الأحساء" و سه شهروند اهل شهر "العوامیة" که بی گناه بوده و بدون محاکمه در زندان های رژیم "آل سعود" بودند شد. اتهام این افراد بازداشت شده، شرکت در مراسم عزاداری، نصب پرچم و برپایی هیأت های مذهبی، اجاره سالن و تبدیل کردن آن به حسینیه و یا مسجد، وبلاگ نویسی و غیره بوده است.

ناگفته نماند تنها این نه نفر از شیعیان نبوده که بدون محاکمه در زندان های آل سعود به سر می بردند بلکه تعداد دیگری که به گروه "سجناء منسیون" شهرت دارند نیز بیش از 15 سال است در زندان به سر می برند. این شیعیان بی گناه به اتهام دست داشتن در انفجار ناوچه آمریکایی در بندر الخبر در عربستان سعودی در سال 1996 میلادی، متهم هستند.

این در حالی است که چند سال بعد شبکه تروریستی القاعده مسئولیت آن انفجار را بر عهده گرفت و مشخص شد که این شیعیان بی گناه هیچ دستی در آن انفجار نداشته اند. بر همین اساس طی چند روز آینده قرار است تظاهراتی نیز با هدف افزایش فشار علیه رژیم سعودی برای آزادی "سجناء منسیون" برگزار شود.

* مدیر مسئول و سردبیر شیعه آنلاین (این مقاله ابتدا در سایت تابناک منتشر شده بود)
iman بازدید : 29 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)
تصویر گعده آیت الله سیستانی با آیت الله حکیم 


به گزارش شیعه آنلاین، چند روز پیش خبری در برخی سایت ها منتشر شد مبنی بر اینکه حضرت آیت الله العظمی سید "علی سیستانی" پس از پانزده سال از منزل خارج شد.

گفته می شود در پی ارتحال آیت الله سید "علی حکیم" پدر حضرت آیت الله العظمی سید "محمدسعید حکیم" از مراجع تقلید نجف اشرف، حضرت آیت الله العظمی سید "علی سیستانی" با حضور در بیت حضرت آیت الله العظمی حکیم در نجف، با ایشان دیدار رحلت پدر بزگوارشان را تسلیت گفت.

قابل ذکر است تصویر منتشر شده در این خبر مربوط به این دیدار بوده است.

شایان ذکر است به دلایل ناامنی‏ های عراق و تهدیدات تروریست‏ های وهابی، در 15 سال گذشته این دومین باری است که حضرت آیت الله العظمی سیستانی از منزل محقر خود در نجف خارج می شوند. ایشان چند سال پیش، تنها یک بار برای درمان به لندن سفر نمود که پس از بازگشت به زیارت امیر المؤمنین (ع) مشرف شده و سپس به منزل خود بازگشت.
 

iman بازدید : 19 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)
ما به دولت بحرین هشدار می دهیم 


به گزارش شیعه آنلانن، در پی اوضاع نگران کننده و حوادث دردناک و فجایع اخیر بحرین و برخورد ظالمانه و رفتارهای ددمنشانۀ حکومت بحرین با ملّت و تظاهرکنندگان، حضرت آیت الله حاج سیّد محمّدعلی شیرازی دامت برکاته طیّ تماس های متعددی با علماء وشخصیت های مذهبی، اجتماعی و سیاسی بحرین مراتب انزجار عمیق و تأثر و تألّم شدید خود و عموم روحانیون و مردم متدیّن را به آنان ابلاغ نمودند.

حضرت آیت الله شیرازی در تماس های تلفنی با دو تن از علماء بزرگ و رهبران قیام مردم بحرین حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ عیسی قاسم و حجت الاسلام والمسلمین آقای سید عبدالله الغریفی و نیز آقای دکتر محمدعلی الستری مشاور پادشاه بحرین در امور قضائی، شدیدترین مراتب انزجار از اعمال جنایت کارانۀ حکومت پادشاهی بحرین را به آنان ابلاغ نمودند.

حضرت آیت الله شیرازی همچنین با تماس با آقای شیخ عبدالله بن خالد آل خلیفه رئیس مجلس أعلای شئون اسلامی کشور بحرین و معاون نخست وزیر این کشور به وی فرمودند: حکومت بحرین باید بداند که طرف وی تنها یک جمعی از مردم بحرین که به خیابان ها آمده اند نیستند بلکه عموم شیعیان بحرین که حدّاقل 73 درصد جمعیت کشور می باشند از یک سو و دیگر افراد تحت ظلم و ستم بحرین از سوی دیگر، همگان در یک صف واحد حقوق از دست رفته و پایمال شدۀ خود را مطالبه می نمایند، و ما به دولت بحرین هشدار می دهیم که نادیده گرفتن حقوق ملّت و برخوردهای قاسیانه و ظالمانه و وحشیانه و کینه توزانۀ ارتش و نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی بحرین با تظاهرکنندگان و به گلوله بستن آنان و ریختن خون پاک شماری از آنان و مجروح نمودن صدها نفر از تظاهرکنندگان که عمدةً لبۀ تیز شمشیر متوجه شیعیان با اخلاص و باصداقت می باشد، تمامی اینها نه فقط حکومت را نگه نمی دارد که به مراتب، اوضاع را متشنج تر و پایه های نظام را سست می نماید و این امری است که در ایران مشاهده شد تا آنجا که شعار ما این شد که خون بر شمشیر پیروز است، و نیز سرنوشت حکومت هائی همانند پهلوی ایران، عراق، تونس، مصر و دیگر کشورها بر همگان واضح است.

آیت الله شیرازی فرمودند: لازم است پادشاه و حکومت و کلیۀ دست اندرکاران در بحرین به خود آیند و حکمت را پیشه گیرند و از سرنوشت دیگر حکومت های سرنگون شده عبرت بگیرند، ما در همۀ شرائط از شيعیان بحرین همانند شیعیان دیگر نقاط جهان و از عموم مسلمانانی که مورد ظلم و ستم حکومت ها قرار گیرند حمایت و دفاع می کنیم و حمایت نمودن به معنای دخالت نیست. و با صراحت اعلام می داریم که شیعیان، تروریست و آشوبگر نیستند، تنها مطالبه کنندگان حقوق مشروعه خودشان اند و هیچ وقت نمی خواهند مخلّ به امنیت جامعه باشند.

آیت الله حاج سید محمدعلی شیرازی همچنین طی تماس تلفنی با آیت الله شیخ عبدالأمیر قبلان رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعی لبنان از ایشان خواستند که از موضع مسئولیتی که به عهده دارند قیام نموده و حوادث رخ داده در بحرین را محکوم نموده و از حکومت بحرین بخواهند که به ریختن خون مسلمانان بخصوص شیعیان بحرین خود داری نموده و به این بحران پایان دهد.
iman بازدید : 26 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

رسوایی شکنجه گر در "باری هاوس" 

ترجمه: فاطمه محمدی
به گزارش شیعه آنلاین، امروز، شکست همراه سفیر الخلیفی در لندن بود. در حالی که او سعی می کرد مردم را گول بزند و فریب دهد. خلیفه بن علی بن راشد آل خلیفه رئیس سابق دستگاه شکنجه و مهندس شکنجه در زندان های آل خلیفه حاکم بحرین بازگشت. میهمان شریف سفره غذایی که جمعیت خاورمیانه در مقرّ وی در منطقه بیکادیلی در قبل پایتخت آماده کرده است. ولی وی در همان لحظه نخست متوجه بد شانسی اش شد.. وقتی که در حدود ساعت یک ربع ماشینش در مقابل ساختمان مذکور به یک ایستاد.

او هنوز از ماشین پیاده نشده بود که صداهای پناهندگان بحرینی در انگلیس گوشهایش را کر کرد، آنها او را متهم بهتروریسم می کردند. آنها فریاد می زدند: ای سفیر شکنجه گر، ای سفیر شکنجه گر...  و تصایر قربانیانش را بر سر دست بالا برده بودند. در این حال، شکنجه گر معروف شیعیان بحرین در میان فریادهایی که توجه عابران را جلب می کرد، شتابان به داخل ساختمان گریخت.

مرحله دوم غافلگیری او سنگین تر بود. او وقتی وارد سالن میهمانی شد، دید سالن تقریباً خالی از مدعوین است، و به جز 10 نفر بیشتر در آنجا حضور ندارند، و از بین آنها لرد جلیفرد، رئیس شرکت "پلیسی بارتنر شیپ" بود که متقاضی دریافت پولی هنگفت از اموال ملّت غارت زده در مقابل زیباجلوه دادن چهره خلیفین مجرم در ادارات انگلیس بود. صحنه جدّاً دستپاچه کننده ای برای این جانی شرور به وجود آمده بود.

امّا نکته خنده آور دیگر، زمانی اتفاق افتاد که یکی از حاضرین ایستاد و گفت: من پروفسور رودنی شکسپیر هستم. رئیس کمیته "ارین" مرتبط با مجازات مرتکبان جنایات شکنجه در بحرین، من دوست دارم سه سؤال از شما بپرسم: اول اینکه: آیا شما وقتی رئیس دستگاه امنیت ملّی بودید، خودتان بر شکنجه زندانیان نظارت داشتید؟ آیا شکنجه جوانان بحرین را جایی آموزش دیده بودید؟ آیا جرم افراد مظنون، برای شما ثابت بود؟ همه جواب های شکنجه گر خلیفه بن راشد آل خلیفه، منفی بود. در این هنگام بر او معلوم شد که جراحت های قربانیانش در همه جا همراه او هست و هرگز متوقف نخواهد شد، مگر وقتی که در برابر دادگاهی عادل بایستد و به خاطر جنایات شنیعش در حقّ زندانیان سیاسی جواب پس دهد.

ولی کار به همین جا ختم نشد. یکی از میهمانان هم ایستاد و از او پرسید: آیا تغییر دمکراسی که دولت شما دنبال می کند، شکل درست وصحیحی دارد؟ در اینجا، شکنجه گر الخیفی شاید برای اولین بار در زندگی اش احساس کرد که خون بی گناهان او را تعقیب می کند، و ذلیل و خوار شده است.. این پایان همه کسانی است که دستشان در خون جوانان بحرین فرو رفته است.

پناهندگان بحرینی مقابل ساختمان ایستاده اند، و تصاویر زندانیان سیاسی و قربانیان شکنجه را بر سر دست گرفته اند، و بر ضدّ طاغوتیان و ظالمان خلیفه جنایتکار فریاد می زنند، آنها برای اینکه همه جهان از حقیقت دشمنی خلیفی و جنایاتش آگاه شوند، حرفهایشان را نوشته اند و بدست عابران می دهند و به طور ملموس عابران با آنها همدردی می نمایند.

iman بازدید : 26 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)
شهادت رسول الله (ص) با زهر 

مجاهد منعثر منشد خفاجی
(و ما محمد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرب الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین) آل عمران 144.

همه ساله جنایت عظمای ترور رسول الله محمد (ص) با دادن زهر به ایشان بر ما می گذرد، جنایتی که همراه با برنامه و نقشه قبلی انجام شد، اگر وضعیت سیاسی و اجتماعی مدینه در آن روزگار را بررسی نماییم خواهیم دید که پیامبر (ص) دراثر زهر و از سوی مردمی که تنها همّ و غمشان رسیدن به قدرت دنیایی بود، به شهادت رسیدند.

در همین راستا نظراتی در اسلام مطرح شده که مانع بحث در گذشته می شود و آن را جایز نمی داند. و ما برای رسیدن به حقیقت باید از این افکار و عادات و سننی که ارتباطی با اسلام ندارد، جدا شویم. این افکار به سبب قلع و قمع آزاداندیشی از سوی کسانی به وجود آمده که چیزی جز فشار و استبداد و قتل و زور و بریدن سرها نمی شناختند.. ولی آزادگان امروز دیگر اجازه نمی دهند از آزاد اندیشی درمهمترین قضیه جهان اسلام ممانعت به عمل آورند؛ چرا که خدا انسان را به تفکر و استنباط و عدم ایستایی درامور سنتی و آراء کهنه دعوت می کند.

آن چراغ منیر رسول کریم (ص) به جاهلانی مبتلا بود که معاصر ایشان بودند و بعد از و هر کاری خواستند، کردند و با رؤسای سیاست آن زمان برای قتل پیامبر (ص) و اهل بیتش (ع) توافق کردند. 

منابع تاریخی شیعه و سنی همگی بر این سخن اتفاق نظر دارند که پیامبر (ص) در اثر سم مسموم شدند، هر چند که بعضی منابع سنی تلاش کرده ند که این مطلب را بپوشانند... و این مطلب به دست داشتن شخصیت های مهمی در عملیات قتل پیامبر (ص) اشاره دارد...

شهادت پیامبر (ص) در روز بیست و هشتم ماه صفر سال دهم هجری رخ داد.

در سیره نبوی ابن کثیر آمده: اعمش از عبد الله بن نمرة از ابی الاحوص از عبد الله بن مسعود نقل می کند که وی گفت: اگر نه بار سوگند بخورم که رسول الله به قتل رسید بهتر است از اینکه یک بار سوگند بخورم که کشته نشد، زیرا خداوند او را نبی خود گرفت و شهید به سوی خود برد.(1)

الشعبی می گوید: به خدا سوگند به رسول الله سم داده شد.(2)

آنچه این حقیقت را تقویت می کند این است که اثرات سم در صورت و بدن رسول اعظم (ص) کمی قبل و بعد از وفاتش آشکار شده بود، زیرا کتب سیره ذکر می کنند حرارت بدن رسول الله (ص) به حدّ خطرناکی رسید بود و همین باعث مرگ ایشان به صورتی غیر طبیعی شد، تب شدیدی در سر مقدس و شریف ایشان عارض گشت و این با بالا رفتن حرارت بدن وی همراه شد. از نظر پزشکی هم بالارفتن حرارت بدن و تب قوی از نتایج نوشیدن سم است. 

ابن سعد در طبقات خود ذکر می کند: در روز چهارشنبه بیماری پیامبر (ص) شروع شد که با تب و سردرد همراه بود.(3)

ام البشر بن البراء به رسول خدا گفت: هرگز مثل چنین تبی که شما دارید در کسی ندیده ام. (4) این متون قاطعانه گواهی می دهند که تب پیامبر (ص) طبیعی نبوده، زیرا مثل آن قبلاً دیده نشده، و این نبود مگر در اثر سمی که جرعه جرعه به او نوشاندند و این باعث دگرگون شدن رنگ و حالش شد.

روایتی که عبد الله اندلسی در کتابش آورده چنین است: بعد از اینکه پیامبر (ص) را علی رغم خواست خودشان نوشاندند، به ایشان فرمود: چه کسی این کار را کرد؟ گفتند: ابن عباس!!!

برخلاف انکار عاملان این جنایت و متهم ساختن ابن عباس، پیامبر (ص) عمویش عباس را از آن جنایت زشت و اتهام آنان تبرئه نمود به دلیل اینکه ایشان دستور دادند همه افرادی که در خانه حضور داشتند بیرون بروند و تنها ابن عباس را برای رسیدگی به حال خود باقی گذاشتند و فرمودند: هیچ کدام ازشما جز ابن عباس اینجا نماند زیرا او با شما نبوده است.(5)

عایشه دختر ابوبکر می گوید: به پیامبر دوایی نوشاندیم که او را مریض کرد و فرمود: به من ننوشانید.

گفتیم: مریض از دوا بدش می آید. پس آنگاه که به هوش آمدند گفتند: هیچ کس از شما باقی نماند، جز ابن عباس زیرا او با شما نبوده است.(6)

در کتاب طبقات ج2/235 آمده که رسول خدا (ص) بیهوش شد و هنگامی که به هوش آمدند زنان به او دوا می نوشاندند، در حالی که ایشان روزه بودند.

عایشه گفت: در حال بیماری به پیامبر (ص) دوا نوشاندیم و ایشان به ما اشاره کردند که به من ننوشانید. گفتیم: مریض از دوا بدش می آید. پس آنگاه فرمود: هیچ کس از شما باقی نماند، جز ابن عباس زیرا او با شما نبوده است.(7)

آن دوا چه بوده که عایشه به پیامبر (ص) نوشانده و پیامبر او را از آن نهی نموده و خشمگین شده و دستور داده که از اتاق بیرون برود؟

ابن قیّم جوزی جواب این سؤال را می دهد: رسول الله (ص) به کسانی که در خانه بودند دستور داد به او چیزی ننوشانند، یعنی دوایی که مهم بوده، زیرا روایت شده بعد از اینکه آن دوای مشکوک را به او نوشاندند به آنان گفت: آیا شما را نهی نکردم که به من دوا ندهید؟ (8)

و بعد از اینکه کار خودشان را کردند، رسول الله (ص) خطاب به عایشه فرمود: وای بر تو چطور توانستی چنین کاری کنی؟(9) 

این روایات که علمای اهل سنت نقل کرده اند، ما را از وجود یک توطئه در کشیدن نقشه ای از پیش طراحی شده برای قتل پیامبر (ص) و نوشاندن زهر به عنوان دوا به هدف سیطره بر حکومت و براندازی نظام اسلامی آگاه می سازد.

اگر با دقت به این روایات نگاه کنیم از کلام عایشه در می یابیم که تعداد نفرات عامل نوشاندن رسول خدا (ص) در حالت خواب بیش از یک نفر بوده اند: زیرا عایشه می گوید: به رسول الله دوایی نوشاندیم که او را مریض کرد، و ایشان فرمود: به من ننوشانید.

و این مطلب دلالت می کند که آنها جمعی بوده اند و اگر او یک نفر بوده باید می گفت: دوایی به پیامبر دادم که او را مریض کرد.

و آنگاه که پیامبر احساس کرد به او دوا نوشاندند و زهر را احساس کردند ازخواب بیدار شدند و آنها را مخاطب قرار دادند که به من ننوشانید.
و نیز به صیغه جمع فرمود: آیا شما را از این کار نهی نکردم!!! و این اشاره دارد بر اینکه آنها چند نفر بودند.

و قابل قبول تر آنکه کسانی که این عمل را انجام دادند عایش و حفصه دو همسر پیامبر (ص) با نقشه عمر بن الخطاب و ابوبکر بوده اند زیرا این دو نفر بیشترین سود را از قتل پیامبر (ص) برای رسیدن به اهداف و مصالحشان بردند.

عمر به قتل مادی پیامبر هم قانع نشد.. بلکه به ترور معنوی ایشان در آخرین لحظات حیات مقدسشان نیز اقدام نمود...آنگاه که جمله مشهورش را گفت که... این مرد هذیان می گوید... نمی دانیم کدام یک از این دو قتل بر پیامبر (ص) شدیدتر بود...ترور جسدش ... یا نبوت و شخصیت مقدسش...کسی که خداوند ربّ العالمین در مورد وی گفته است: و ما ینطق عن الهوی إن هو إلاّ وحی یوحی؟

بعد از بیان این حقایق قاطع، در مورد اعمال عمر بن الخطاب بحث می کنیم تا به وضوح ببینیم که قتل رسول الله (ص) اززمانی خیلی قبل تر طراحی شده بود، ولی به طرق مختلف، در سیره ابن کثیر آمده: روزی عمر (قبل از مسلمان شدنش) در حالی که شمشیرش را به کمر بسته بود به قصد رسول الله (ص) و گروهی از اصحاب خارج شد، به او گفتند آنها در خانه ای نزدیک کوه صفا هستند، در راه نعیم بن عبد الله به او رسید و گفت: ای عمر کجا می روی؟ گفت: می خواهم محمد، این صابئی را که گروه قریش را از هم جدا کرده و آرزوهای او را به باد داده و دینش را به سخریه گرفته و خدایانش را دشنام می دهد، بکشم. نعیم به او گفت: به خدا قسم نفست تو را فریب داده، ای عمر! آیا فکر می کنی اگر محمد را بکشی بنی عبد مناف تو را رها می کنند که آزادانه روی زمین راه بروی؟! تو بهتر است به خانواده خودت بپردازی که دامادت و پسر عمویت سعید بن زید و خواهرت فاطمه مسلمان شده اند وبه دین محمد در آمده اند؟! پس عمر به سوی خانه خواهرش فاطمه برگشت، در آن زمان خباب بن ارّت نزد او بود و از روی صحیفه ای سوره "طه" را بر او می خواند. آنگاه که احساس کردند عمر می آید، خباب در اتاقی پنهان شد و فاطمه نیز صحیفه را پنهان کرد، هنگامی که عمر به در خانه نزدیک شد صدای قرائت خباب را شنید، وقتی وارد شد گفت: این پچ پچی که شنیدم چه بود؟ گفتند: تو چیزی نشنیده ای. گفت: آری به خدا قسم به من خبرداده اند شما تابع دین محمد شده اید. و سپس به دامادش سعید بن زید حمله ور شد، فاطمه دخترش در مقابل وی ایستاد تا همسرش را نجات دهد اما عمر او را زد و سرش را شکست. آنگاه خواهر و پسرش به او گفتند: بله ما مسلمان شده ایم و به خدا و رسولش ایمان آورده ایم و تو هر کاری می خواهی بکن. وقتی عمر دید که خون از سر دخترش جاریست از کرده خود پشیمان شد و به او گفت: به من آن صحیفه را که می خواندید بده تا آنچه را که محمد آورده را ببینم، و عمر توان نوشتن داشت. خواهرش گفت: ما از تو می ترسیم. عمر گفت: نترس. و به خدایانش سوگند خورد که وقتی آن را بخواند باز می گرداند.(10) 

سومین تلاش عمر برای به قتل رساندن رسول الله (ص) به هنگام بازگشت از غزوه تبوک بود.

ابن حزم، در المحلّی بالآثار ج12ص2203کتاب الحدود می گوید: - اما حدیث حذیفه باطل است، زیرا آن را از طریق ولید بن جمیع روایت کرده- و حذیفه وفات یافته بود و ولید از بطلان حدیث او آگاه نبوده، حذیفه اخباری روایت کرده مبنی بر اینکه ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و سعد بن ابی وقاص اراده کردند پیامبر (ص) را به قتل برسانند و او را در گردنه ای در تبوک بیندازند... اما ابن حزم این حدیث ولید بن جمیع را باطل می داند.

در حالی که ولید از رجال و راویان صحیح بخاری و مسلم و سنن ای داود و صحیح ترمذی و سنن نسائی است و بسیاری ازسفرنامه نویسان به وثاقت و اطمینان احادیث ولید بن جمیع تصریح نموده اند.

حذیفة بن الیمان (رضوان الله علیه) در زمان حکومت عثمان بن عفان به اسامی کسانی که در عقبه (گردنه) خواستند پیامبر (ص) را بکشند، تصریح نموده است... و از جمله آنان ابوبکر، عمر، عثمان، سعد ابن ابی وقاص، ابو موسی اشعری، ابوسفیان بن حرب، طلحة بن عبید الله و عبد الرحمن بن عوف بوده اند.(11)

در اینجا سؤالی را با جوابش طرح می کنیم تا دلالت نماییم که افراد مذکور نقشه ای از پیش طراحی کرده بودند تا بر طبق آن پیامبر (ص) را با زهر مسموم نمایند و خود به حکومت دنیوی مورد نظرشان که فرسنگها از اسلام فاصله داشت، برسند.

آیا ممکن است پیامبر (ص) شهید شود بدون اینکه وصیتی بنویسد درحالی که خداوند فرموده (کتب علیکم إذا حضر أحدکم الموت إن ترک خیراً الوصیّة) آل عمران 144.

و آیا معقول است که صاحب شریع اسلامی و رهبر کاروان مسلمانان در طی قرن و اعصار بمیرد بدون اینکه وصیتی از خود به جای گذارد؟؟ آیا ممکن است پیامبر (ص) امتش را به نوشتن وصیت دستور دهد و خودش این کاررا انجام ندهد؟ در حالی که عمل او برای مسلمانان حجت و سنت است؟ او که فرمود: ( هر کس بدون وصیت بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است).

جواب اینکه پیامبر (ص) وصیتش را نوشت... ولی چرا عمر و ابوبکر و افرادی که در بالا ذکر شدند، آن را اجرا نکردند؟ حدیث قدیر چه شد!
این مطلب خود به تنهایی روشن می کند که پیامبر (ص) توسط اولین کسانی که با خلافت ساختگی سیاسی و نه ربانی بیعت کردند، به خاطر مسمومیت در اثر سم کشته شد.  

شهادت پیامبر (ص) در اتاق علی (ع) 
درمسند احمد و مستدرک از ابی سلمه روایت شده که وی گفت: به خدا سوگند،علی بن ابی طالب علی نزدیکترین شخص برای اسرار نبی (ص) بود. در صبحگاهی ما به عیادت پیامبر (ص) رفتیم. او چندین مرتبه گفت: "علی بیاید، علی بیاید"، فاطمه گفت: گویا شما او را به دنبال کاری فرستاده اید. و علی بعداً آمد، ام سلمه می گوید: گمان کردم که پیامبر کاری با علی دارد، پس از خانه بیرون آمدیم و کنار در نشستیم، و من نزدیکترین آن افراد به در بودم، پس رسول الله رو به علی کرد و ساعتی با او به نجوا پرداخت و در همان روز وفات یافت. علی نزدیکترین اشخاص برای اسرار نبی (ص) بود.(12)

در تاریخ ابن کثیر به سندی از عبد الله بن عمرو آمده که رسول الله (ص) در زمان بیماری شان فرمودند: "برادرم را صدا کنید" ابوبکر را فراخواندند، پیامبر روی خود را از او برگردانید و دوباره فرمود: "برادرم را صدا کنید" عمر را فراخواندند، از او هم روی گرداند و فرمود: "برادرم را صدا کنید" عثمان را فراخواندند، از او هم روی گردانید و فرمود: "برادرم را صدا کنید" آنگاه علی بن ابی طالب را فراخواندند. پیامبر علی بن ابی طالب را زیر ردای خویش بردند و به سخن گفتن با او پرداختند. وقتی علی از نزد او خارج شد از وی پرسیدند: پیامبر (ص) چه به تو گفت: علی (ع) جواب داد: هزارباب علم را بر روی من گشود که هر بابی به هزار باب دیگر گشوده می شود".(13)

در طبقات ابن سعد در"ذکر کسانی که گفته اند پیامبر (ص) در اتاق علی بن ابی طالب (ع) وفات یافت" به سندی از جابر بن عبد الله انصاری آمده که " نزد عمر نشسته بودیم که کعب الاحبار به عمر گفت: اخرین سخن چیزی پیامبر(ص) چه بود؟ عمر گفت: از علی بپرس، پرسید: او کجاست؟ عمرگفت: اینجاست، پس از علی پرسید و علی پاسخ داد: سرش را به سینه ام تکیه داده بودم که گفت: الصلاة الصلاة! کعب گفت: آخرین عهد پیامبران همین است که به آن امر شده اند و بر آن مبعوث می شوند، و پرسید: چه کسی او را غسل داد، یا امیرالمؤمنین؟ عمر پاسخ داد: از علی بپرس، پس کعب از علی پرسید و علی پاسخ داد: من او را غسل دادم و عباس نشسته بود و اسامه و شقران برایم آب می آوردند.(14)

ابن عباس از غم و اندوه خود اینگونه تعبیر می کند و می گوید: " مصیبت بزرگ چیزی است که بین ما و کتاب رسول الله (ص) حایل شد". و آنگاه که اجل پیامبر(ص) نزدیک شد همه وصایای خود را به علی گفت، و روح پاکش دراتاق علی (ع) به ملکوت اعلی پیوست.(15)
حدیثی از عمر روایت شده که پیامبر به علی گفت: تو مرا غسل بده و دفن کن.(16) 

و آنگاه که سرش را به روی تخت گذاشت و خواستند بر او نماز بخوانند، علی (ع) فرمود: امروز هیچ کس بر رسول الله (ص) نماز نمی خواند، او امام شما در حال زنده بودن و مردن است، و مردم دسته دسته می آمدند و صف به صف نماز می خواندند و بدون امام تکبیر می گفتند و علی در مقابل رسول الله (ص) ایستاده بود و می گفت: سلام خدا بر تو باد ای پیامبر خدا و رحمت و رکات او بر تو باد، خدایا ما شهادت می دهیم که او آنچه را که بر او نازل نمودی ابلاغ کرد، و امّتش را نصیحت کرد و در را خدا جهاد کرد تا اینکه خداوند عزّ و جلّ دینش را عزت بخشید و کلمه اش تمام شد، خدایا ما را از کسانی قرار ده که از آنچه خداوند بر او نازل کرده پیروی می کنند، و ما را بعد از او ثابت قدم قرار ده، و با او محشور گردان، و مردم می گفتند: آمین، آمین، تا اینکه مردان و سپس زنان و سپس کودکان بر او نماز گزاردند، تمام آنچه گفتیم ابن سعد در طبقات در ذکر غسل پیامر به عینه آورده است، و اولین کسانی که در این روز بر رسول الله (ص) نماز خواندند، بنی هاشم و سپس مهاجرین و سپس انصار و بعد دیگر مردمان بودند . اولین کسانی که بر پیامبر (ص) نماز خواندند، علی و عباس بودند که در یک صف ایستادند و پنج بار بر او تکبیرگفتند.

امام صادق از پدرش و او از جدّش روایت کرده که وقتی وفات رسول الله (ص) نزدیک شد، عباس بن عبد المطلّب و علی بن ابیطالب (ع) را فرخواند و آنگاه خطاب به عباس فرمودند: ای عموی من آیا تومیراثم را می گیری و دِین مرا ادا می کنی و وعده هایم را انجام می دهی؟ عباس گفت: من پیری سالخورده ام و فرزندان بسیار و مال اندک دارم، چه کسی طاقت انجام این عمل تو را دارد؟ و سپس سرش را پایین انداخت، پیامبر (ص) دوباره خواسته خود را به او گفت و او باز همین جواب را داد، آنگاه پیامبر (ص) فرمود: امّا من آن را به کسی می دهم که که حقش را به طور کامل ادا می نماید.

سپس گفت: ای علی، ای برادر من، آیا وعده های محمد را انجام می دهی و دین مرا ادا می کنی و میراثم را می گیری؟

علی پاسخ داد: آری، پدر و مادرم به فدایت.

پس انگشتری اش را از دست در آورد و فرمود: تا زنده هستم این انگشتری را به دستت کن و علی آن را در دست راستش کرد و آنگاه پیامبر بلال را صدا زد: کلاه خود و زره و شمشیرم ذو الفقار و عمامه و ردا یم و مرکبم براق و عصایم را به علی بده.

پس گفت: ای علی جبرئیل آنها را برای من آورد.

سپس خواست دو جفت کفش عربی بیاورند که یکی وصله دار و دیگری بدون وصله بود و نیز پیراهنی که با آن به معراج رفته بود و پیراهنی که در روز احد بر تن داشت و سه کلاه یکی برای سفر و یکی مخصوص عیدین و کلاهی که به طور معمول می پوشید.

سپس رسول الله (ص) فرمود: ای بلال دو استر من صهباء و دلدل را بیاور و دو شترم عضباء و صهباء و دو اسبم ذو الجناح که بر در مسجد رسول الله برای رفع حوائج مردم می ایستاند تا هر زمان که خواست کسی را برای حاجتی بفرستد سوار آن شود و حیزوم و الاغ یعفور.

سپس گفت: ای علی اینها را تا زنده ام بگیر تا بعد از من کسی با تو در اینها منازعه ننماید.

و از جابر بن عبد الله انصاری روایت شده که رسول الله (ص) در هنگام بیماری اش که به خاطر آن قبض روح شدند، به فاطمه فرمودند: پدر و مادرم به فدایت!!! کسی را به دنبال شوهرت بفرست تا نزد من آید.

فاطمه به حسین (ع) گفت که برو نزد پدرت و بگو جدّم تو را طلب نموده است.

حسین روانه شد و اندکی بعد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) نزد پیامبر (ص) آمدند در حالی که فاطمه (س) نزد او بود و می گفت: وا مصیبتا ای پدر جان.

پس رسول الله به او گفت: فاطمه جان بعد از این روز دیگر غمی برای پدرت نیست، به خاطر من گریبان چاک مکن و صورت خود را مخراش و فریاد واویلا سر مده و همان چیزی را بگو که پدرت در مرگ ابراهیم (پسر پیامبر که در کودکی از دنیا رفت) گفت: چشمها می گریند و قلب دردمند است و چیزی نمی گوییم که خدا را به خشم آورد و ما به خاطر تو ای ابراهیم غمگین و دردمندیم و اگر ابراهیم می ماند حتماً پیامبری بود.

سپس به علی (ع) فرمود: یا علی نزدیک من بیا.

علی نزدیک پیامبر شد و آنگاه پیامبر (ص) به او فرمود: گوشت را نزدیک دهان من بیاور. و علی این کار را کرد.

آنگاه پیامبر (ص) فرمود: ای برادر من، آیا شنیده ای سخن خدای تعالی را در کتابش که می گوید: (إنّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّة) (17) گفت: بله یا رسول الله.

فرمود: آنها تو و شیعیان تو هستند که با چهره هایی درخشان و تابناک وارد صحنه محشر می شوند و شکمهایشان سیر و سیراب هستند، آیا سخن خدایی تعالی را شنیده ای که در کتابش می گوید: (إنّ الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنّم خالدین فیها هم شرّ البریّة) (18) گفت: بله یا رسول الله.

فرمود: آنها دشمنان تو و پیروانشان هستند که در روز قیامت در حال تشنگی می گذرند، آنها بدکاران معذب و کفار و منافقین هستند، تو و شیعیانت اینگونه و دشمنان و پیروانشان اینگونه اند.

و آنگاه که مرگ ایشان نزدیک شد امیر المؤمنین نزد او حاضر بود و آنگاه که جان دادن ایشان نزدیک گشت، فرمود: یا علی سرم را در دامانت بگیر، زمان امر پروردگار رسیده، پس آنگاه که نفسم برآمد، آن را با دستت بگیر و بر صورت خود بکش و مرا رو به قبله کن و عهده دار کارهایم باش و اولین کسی باش که بر من نماز می گزارد و از من جدا مشو تا آنکه مرا در قبرم دفن کنی و در این کار از خداوند یاری بخواه.

پس علی سر پیامبر را به دامان گرفت و او بیهوش شد، فاطمه پیش آمد در حالی که به پدرش نگاه می کرد و ناله می کرد و می گریست و می گفت:
سپید چهره ای که ابرها از آبروی او مدد می گیرند و پناهگاه یتیمان و ملجأ بیوه زنان است.

رسول خدا چشمانش را گشود و با صدای ضعیفی فرمود: دخترم، این سخن عمویت ابو طالب است این را نگو، بلکه بگو: (و ما محمد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم).(19) فاطمه مدّتی طولانی گریست، یک بار دیگر رسول الله (ص) به او اشاره کرد که نزدیک بیاید، آنگاه چیزی را به نجوا در گوشش زمزمه کرد که رخسار زهرا شادمان گشت.

سپس روح رسول الله صلّی الله علیه و آله به ملکوت اعلی پرواز کرد در حالی که دست امیرالمؤمنین (ع) زیر فک او بود و نفس پیامبر بیرون آمد و علی آن را به روی خود کشید و با آن مسح کرد، سپس به او رو کرد و چشمانش را بست و پارچه ای رویش کشید و به کار تدفین او مشغول شد.

امام جعفر صادق (ع) می فرماید: رسول الله (ص) به علی (ع) وصیت کرد که هیچ کس جز تو مرا غسل ندهد. علی (ع) گفت: یا رسول الله چه کسی برایم آب بیاورد؟ رسول الله (ص) فرمود: جبرئیل تو را کمک می کند و برایت آب می آورد.

پس فضل بن عباس آب می آورد و جبرئیل به او کمک می کرد، علی پیامبر را غسل داد و کفن نمود، آنگاه عباس پیش آمد و گفت: یا علی، مردم جمع شده اند تا پیامبر (ص) را در مصلی بقیع دفن نمایند و مردی از ایشان هم پیشنماز شود، علی به سوی مردم رفت و فرمود: ای مردم، آیا نمی دانید که پیامبر (ص) زنده و مرده امام ماست؟ آیا نمی دانید که پیامبر لعنت کرد هر کسی را که قبور را مصلّی (محلّ نماز) قرار دهد وهمراه با خدا خدایی دیگررا قرار دهد؟ و لعنت کرد کسی را که دندانش را شکست و لثه اش را شکافت؟ گفتند: کار به دست توست، هر کاری که می دانی بکن.

علی (ع) فرمود: من پیامبر (ص) را در بقعه ای دفن می کنم که در آن جان داده است، سپس بر در خانه ایستاد و بر او نماز خواند و به مردم نیز امر کرد که ده نفر ده نفر بر او نماز بخوانند و سپس بروند.

وقتی امیرالمؤمینن خواست پیامبر را غسل دهد از فضل بن عباس خواست چشمانش را ببندد و برای غسل بدن پیامبر (ص) آب بباورد، وقتی که از غسل و تجهیز و تکفین بدن پیامبر (ص) فارغ شد، مقابل بدن شریف ایستاد و بر او نماز خواند و هیچ احدی در نماز با او شرکت نکرد و در آن حال مسلمانان در مسجد بر سر اینکه چه کسی بر پیامبر (ص) نماز بگزارد و کجا دفن شود، بحث و جدل می کردند ، پس علی به سوی آنان رفت و گفت: رسول الله (ص) مرده و زنده امام ماست، دسته دسته به سوی جنازه رسول الله (ص) می روید و بدون امام بر او نماز می خوانید و باز می گردید، چرا که خداوند تبارک و تعالی در هیچ جا روح پیامبری را نگرفته مگر اینکه راضی شده که او را در همان مکان دفن نمایند، و من او را در همان اتاقی که قبض روح شد، دفن می کنم.

مردم این سخن را پذیرفتند و مسلمانان بر پیامبر (ص) نماز گزاردند، و سپس عباس بن عبد المطلب مردی را به سوی عبیدة بن الجراح که برای اهل مکّه قبر می کند و ضریح می ساخت، فرستاد و این عادت اهل مکّه بود، و نیز مردی را به سوی زید بن سهل فرستاد که او نیزبرای مردم مدینه قبر می کند و لحد می ساخت، هر دوی آنان را فراخواند و آنگاه گفت: خدایا نبیّت بر زمین افتاده است.

پس لحدی برای پیامبر (ص) ساخت و امیرالمؤمنین و عباس بن عبدالمطلّب و فضل بن عباس و اسامة بن زید داخل آن شدند تا متولی دفن پیامبر (ص) شوند، انصار از پشت خانه صدا زدند: یا علی تو را به خدا به خاطر حقّی که ما به رسول الله (ص) داریم اجازه بده یک نفر از ما داخل شود تا ما نیز سهمی در تدفین پیامبر (ص) داشته باشیم، علی (ع) فرمود: انس بن خولی داخل شود و این شخص در جنگ بدر شرکت داشت و مرد فاضلی از بنی عوف خزرجی بود و آنگاه که داخل خانه شد علی به او گفت داخل قبر شود.

سپس علی (ع) رسول الله (ص) را بر روی دست گرفت و به سمت قبرش برد وآنگاه که او را در قبر گذاشت به انس گفت که بیرون بیاید.

آنگاه علی خود داخل قبر رفت پارچه روی رسول الله (ص) را برگرفت و گونه پیامبر (ص) را به سمت قبله و در جهت راست روی زمین گذاشت و سپس خشتی بر روی قبر نهاد و بر آن خاک ریخت.

و در آن حال این اشعار را در رثای پیامبر (ص) می خواند: مرگ نه پدری را بر جای گذاشته و نه فرزندی را، و هیچ کس نمی داند تا چه زمان این راه ادامه خواهد داشت.

این پیامبر است که برای امّتش جاودان باقی نماند، اگر خداوند قبل از او می خواست آفریده ای را جاودان نماید به طور حتم او را جاودان می ساخت.
مرگ در میان ما تیرهایی دارد که به خطا نمی رود، و اگر امروز از کسی درگذرد، فردا از او نخواهد گذشت. سپس با بیلچه اش خاک قبر پیامبر (ص) را صاف کرد، اینگونه بود وفات پیامبر صلّی الله علیه و آله.

سقیفه بنی ساعده 
آنگاه که پیامبر (ص) وفات یافت، عدّه ای از انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و سعد بن عباده خزرجی را به عنوان امیرو خلیفه مسلمین انتخاب کردند، خبر به ابوبکر و عمررسید، آنها به همراه عبیدة بن الجراح به سرعت خود را به سقیفه رساندند، و داخل گروه انصار شدند و با آنان به بحث و جدل کردند که آنها برای خلافت رسول الله (ص) شایسته ترند، گفتند: یک امیر از ما و یک امیر ازشما، ابوبکر گفت: امیران از ما و وزیران از شما، و بعد از جدالی طولانی وقتی بشیر بن سعد و اسید بن حضیر جانب ابوبکر را گرفتند، و به همراه عمر و ابو عبیده با ابوبکربیعت کردند جبهه انصار ضعیف شد، تمام حاضرین با ابوبکر بیعت کردند جز سعد بن عباده و افراد اندکی که هم رأی او بودند، بدین ترتیب با ابوبکر بیعت کردند در حالی که هنوز رسول الله دفن نشده بود و بنی هاشم و دیگر مسلمانان به تجهیز و نماز براو مشغول بودند، تا اینکه براء بن عازب ماجرای سقیفه را به آنان خبر داد، بنی هاشم و تعدادی دیگر از صحابه پیامبر (ص) به بیعت با ابوبکر اعتراض کردند و جدال و اختلاف نظردر مورد بیعت سقیفه تقریباً شش ماه ادامه یافت.(20)

از مردم برای ابوبکر بیعت گرفتند و سپس به سوی علی آمدند تا او را از خانه بیرون آورند تا با ابوبکر بیعت کند، فاطمه (س) به آنان اجازه ورود نداد، پس تصمیم گرفتند به خانه هجوم آورند و بعد از اینکه سلاح علی را گرفتند او را دستگیر و از خانه بیرون آوردند و به مسجد بردند، و فاطمه در شدیدترین وضع و حال پشت سرشان رفت، زیرا آنها جنین داخل شکمش را سقط کردند، فاطمه گویی که تمام زندگی اش را از دست داده باشد، پشت سرشان می دوید و فریاد می زد: از پسر عمّ من دست بردارید! از شوهرم دست بردارید! به خدا قسم روسری خود را بر می دارم و پیراهن پدرم را بر سر می کنم و شما را نفرین می کنم!!!

فاطمه به در مسجد که رسید چنان منظره دردناکی دید که هرگز نمی توانیم وصف کنیم جز این که بگوییم او در نهایت توانست همسرش را از دست مردم نجات دهد و مانع آنان در گرفتن بیعت از علی شود، و شوهرش را سالم تا خانه همراهی کرد.

زیارت نبی اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم 
اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا رَسُولَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا نَبِيَّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا خاتَمَ النَّبِيّينَ، اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ، وَاَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّکاةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنَکَرِ، وَعَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتاکَ الْيَقينُ، فَصَلَواتُ اللهِ عَلَيْکَ وَرَحْمَتُهُ وَعَلى اَهْلِ بَيْتِکَ الطّاهِرينَ،اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ رَسُولُ اللهِ، وَاَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّکَ، وَنَصَحْتَ لاُِمَّتِکَ، وَجاهَدْتَ في سَبيلِ اللهِ، وَعَبَدْتَ اللهَ حَتّى اَتاکَ الْيَقينُ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَاَدَّيْتَ الَّذي عَلَيْکَ مِنَ الْحَقِّ، وَاَنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنينَ، وَغَلُظْتَ عَلَي الْکافِرينَ، فَبَلَّغَ اللهُ بِکَ اَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُکَرَّمينَ، اَلْحَمْدُ للهِ الَّذي اِسْتَنْقَذَنا بِکَ مِنَ الشِّرْکِ وَالضَّلالَةِ، اَللّـهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ، وَصَلَواتِ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبينَ، وَاَنْبِيائِکَ الْمُرْسَلينَ، وَعِبادِکَ الصّالِحينَ، وَاَهْلِ السَّماواتِ وَالاَْرَضينَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَکَ يا رَبَّ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ عَلى مُحَمَّد عَبْدِکَ وَرَسُوِلِکَ وَنَبِيِّکَ وَاَمينِکَ وَنَجِيِّکَ وَحَبيبِکَ وَصَفِيِّکَ وَخاصَّتِکَ وَ صَفْوَتِکَ وَخِيَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، اَللّـهُمَّ اَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفيعَةَ، وَآتِهِ الْوَسيلَةَ مِنَ الْجَّنَةِ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاْخِرُونَ، اَللّـهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ: (وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً) وَاِنّي اَتَيْتُکَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبي، وَاِنّي اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَي اللهِ رَبّي وَرَبِّکَ لِيَغْفِرَ لي ذُنُوبي .. 
ـــــــــــــــــــــــ
منابع
1. السيره النبوية، ابن کثير دمشقي ج 4ص 449 .
2. مستدرک الحاکم ج 3 ص 60 
3. الطبقات الکبرى، ابن سعد ج 2 ص 249 و عيون الأثر، ابن سيد الناس ج 2 ص 281 
4. الطبقات الکبرى ج 2 ص 236
5. تاريخ طبري ج 2 ص 438 + صحيح بخاری و نيز صحيح مسلم 
6. تاريخ طبري ج 2 ص 438 
7. صحيح بخاري ج 7 ص 17 وصحيح مسلم ج 7 ص 24 و ص 198 .
8. الطب النبوي، ابن قيّم جوزي ج 1 ص 66 .
9. طبقات ابن سعد ج 2 ص 203 .
10. سيره ابن کثير ج2 ص 32 
11. المحلّى، ابن حزم اندلسي ج 11 ص 225 ومنتخب التواريخ ص 63 
12. مسند احمد ج 6 / 300 و مستدرک ج 3 / 138 - 139 صاحب مستدرک در کتابش می گويد سند اين حديث صحيح است و نيز الذهبی در تلخيص المستدرک به صحّت آن اعتراف کرده است و نيز ابن عساکر در شرح حال امام علی (ع) آورده که او به طرق متعدد نزديکترين مردمان نسبت به اسرار پيامبر (ص) بود، ج 3 / 16 - 17، همچنین مجمع الزوائد ابي بکر هيثمي 9 / 112 چاپ دار الکتاب بيروت ، وکنز العمال ج 15 / 128 چاپ دوم حيدرآباد ، کتاب الفضائل ، در باب فضائل علي بن ابی طالب ، وتذکرة خواص الأمة ابن الجوزي باب حديث النبوى ، والوصية از کتاب الفضائل احمد بن حنبل والخصائص نسائي .  
13. تاريخ ابن کثير ج 7 / 359 
14. طبقات ابن سعد وکنز العمال ج 2 / 262 - 263 . 
15. مسند أحمد 2: 300؛ کفاية الطالب 133 .
16. ص393 ج 6 کنزالعمال، ودرحاشيه صفحه ص45 ج 5 مسند أحمد 
17. البينة | 7 
18. البينة 6 
19. آل عمران |144 .
20. تاريخ يعقوبي 2: 123؛ الامامة والسياسة 1: 6 وما بعد آن، و نيز ديگر کتب 
مترجم مقاله: فاطمه محمدی

تعداد صفحات : 24

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما ایران باید در قبال جنایات اسرائیل علیه شیعیان به او حمله کند یا خیر؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 239
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 89
  • بازدید ماه : 194
  • بازدید سال : 2,383
  • بازدید کلی : 13,068